در کتاب حکایت یک اسکناس، اول داستان هایی عبرت آموز با موضوعات گوناگون اخلاقی و اجتماعی می خوانید و پس از آن به چند سوال که در انتهای هر حکایت می آید، پاسخ می دهید. هدف نویسندگان از نگارش این داستان ها دادن آگاهی، بینش و درس زندگی به خوانندگان است. «یار دبستانی»، «دو قطره باران»، «دو کودک پیر»، «سقوط یک فرشته»، «یک دیوانه عاقل»، «مرگ پرستو» و «دو حبه قند» عنوان برخی از داستان های کتاب است.
بخشی از کتاب:
... دلم خیلی تنگ شده بود برای نادر، رفیق و همشاگردی و همبازی دوران کودکی و جوانیام. چمدانم را بستم و راهی ایران شدم. سوار هواپیما که شدم رفتم به سالهای دور، آن زمان که از نادر جدا شدم. من به دنبال خوشبختی ترک وطن کردم، اما نادر خوشبختی خویش را یافته بود و تازه ازدواج کرده بود. او، هم شاعر بود و هم نقاش و سالها بعد عکسهای بچههایش را برایم میفرستاد. طی آن سالها خانواده پرجمعیتی را تشکیل داده بود. برخلاف من که بعد از دو شکست در زندگی زناشویی هرگز طعم شیرین و لطیف بچه را نچشیدم و همیشه تلفنی به نادر میگفتم: «من به تو غبطه میخورم که پنج تا بچه داری.»
و نادر قهقهه میزد و میگفت: «نگو بچه، بگو عشق، بگو زندگی!»
از آنجا که نادر از احساسات لطیف و شاعرانهای برخوردار بود، به مناسبت تولد هریک از بچههایش شعری برای آنها میسرود و یک نسخه از آن را برایم میفرستاد و من سالها بود که در تنهایی تلخ خویش آن شعرها را با نگاهی خیس میخواندم و همیشه به نادر میگفتم: «نادر، خوش به حالت، میدونم که دل من در حسرت یک بچه، به گور میرود.»
نادر با دلخوری گفت: «این حرفها چیه پسر خوب؟ بیا این جا هرکدام را که خواستی بردار ببر، بچههای من بچههای تو هم هستن!»
اما این شوخیهای نادر باعث نمیشد که تلخی این اندوه از دل من برود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 1.۰۳ مگابایت |
مدت زمان | ۱۸:۴۹:۳۳ |
نویسنده | محمود نامنی |
نویسنده دوم | هانیه بیرجندی |
راوی | شیما قریشی |
ناشر | مؤسسه فرهنگی آوای جانان جاوید |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۰/۳۰ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |