کلمه عشق اغلب بهعنوان یک اسم تعریف میشود، اما نظریه پردازان عشق معتقدند که اگر از آن بهعنوان یک فعل استفاده کنیم، همه ما بهتر عشق میورزیم. تعریف ارائه شده توسط روانپزشک اسکات پک این است: تمایل به گسترش خود به منظور پرورش رشد معنوی خود یا دیگری.
عشق ارادهای برای پرورش رشد معنوی خود و دیگران است. ما نمیتوانیم ادعا کنیم که کسی را دوست داریم ولی آزاردهنده و بدرفتار هستیم. عشق و بدرفتاری نمیتوانند با هم وجود داشته باشند.
در کودکی، در خانواده به من توجه جدی میشد، اما از طرفی به من میگفتند دختر باهوشی هستم و اگر فکر کنم زیادی باهوشم دیوانه خواهم شد. این ترکیب محبت و نامهربانی رشد روحیه من را مثبت نکرد.
تعریفی از عشق که بیشترین کمک را به من کرد این بود که بخواهیم به منظور پرورش رشد معنوی خود یا دیگران، خود را گسترش دهیم. سالها طول کشید تا الگوهای رفتاری را که توانایی من برای دادن و دریافت عشق را نفی میکرد، رها کنم.
تعریف عشق مساله دشواری است و بسیاری از مردم در فرهنگ ما نمیدانند که چیست. این عدم آگاهی در مورد عشق باعث میشود باور کنیم عشق برای هر فرد متفاوت است و در نتیجه باور کنیم که عشق قابل تعریف نیست.