قبلاً خانههای مردم را تمیز میکردم و حالا، باورم نمیشود که این خانه واقعاً متعلق به من است. آشپزخانهای جذاب، بنبستی آرام و حیاطی بزرگ که بچههایم میتوانند در آن بازی کنند. من و شوهرم سالها پسانداز کردیم تا بتوانیم به بچههایمان زندگیای را بدهیم که سزاوارش هستند.
با اینکه به همسایۀ جدیدمان، خانم لوئل، اعتمادی ندارم، دعوت شامش فرصت مناسبی برای دوست پیدا کردنمان است. خدمتکارش که در را باز میکند پیشبند سفیدی بسته و موهایش محکم پشتسرش جمع شدهاند. دقیقاً میدانم جای او بودن چه احساسی دارد؛ اما نگاه سردش لرزی به جانم مینشاند…
خدمتکار لوئلها تنها چیز عجیب خیابانمان نیست. مطمئنم سایۀ قامتی را میبینم که تماشایمان میکند. شوهرم دیروقت شب از خانه خارج میشود و وقتی زنی را میبینم که آنسوی خیابان زندگی میکند، حرفهایش تا مغز استخوانم را به لرزه درمیآورد: «مراقب همسایههات باش.»
آیا با نقلمکان خانوادهام به اینجا اشتباه وحشتناکی مرتکب شدم؟
فکر میکردم پنهانیترین رازهایم را پشت سر گذاشتهام؛ اما آیا این خیابان آرام حومۀ شهر خطرناکترین مکان ممکن است؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 343 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | فریدا مکفادن |
مترجم | مریم علیزادهمیلانلو |
ناشر | انتشارات کتاب کولهپشتی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | the housemaid is watching 2,022 |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۰/۱۰ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
قیمت چاپی | 299,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
وای با همه انتقادهایی که به مک فادن دارم بازم نتونستم کمتر از 5 ستاره به این کتابش بدم. مثل همیشه روان و گیرا بود و ترجمه هم خوب بود. خیلی مواقع تو داستانهای چند جلدی، جلدهای بعدی به اندازه اولی خوب نیستن ولی به نظر من تو سه گانه خدمتکار هربار افت نکرده که هیچ، پبشرفت هم کرده. فقط اون داستان عروسی خدمتکار که بین جلد دو و سه رو پر میکرد، جالب نبود. تو این کتاب نویسنده با زیرکی ابتدا یک زمینه طراحی میکنه شامل شخصیتهای مختلفی که هرکدوم به نوعی مشکوکن. بعد کم کم اتفاقای عجیب میفتن که خواننده میتونه سناریوهای مختلفی برای علتشون تو ذهنش بسازه، و با شواهدی که به مرور اشکار میشن تقریبا به تمام شخصیتها شک کنه. رفته رفته به هیجان داستان افزوده میشه تا فصلهای اخر که دیگه روند اتفاقات برای من کاملا غیرقابل پیش بینی بود و تو سی صفحه اخرم که مثل همیشه به اوج میرسه . ❌خطر لو رفتن داستان❌ یکی از نکات جذاب داستانهای مک فادن برای من خاکستری بودن شخصیتهای داستاناش بود (البته به جز قاتل و ازارگر اصلی هر داستان که کامل سیاه میشه) ولی انزو رو به شدت سفید و مثل یک فرشته نوشته که برام جالب بود تو این جلد یکم تعدیلش کرده بود و از خلافها و دروغ هاش گفته بود. البته یک تناقضم تو تصمیمات انزو به چشمم خورد: به نظر شمام دادن چاقو به بچه یازده ساله برای دفاع از خود یک حرکت اشتباه نیست؟ که از انزو بعید باشه؟ خب تهش بهش یک اسپری فلفل میداد! چون اون بچه حتی بلد نیست از چاقو استفاده کنه و احتمال اینکه بیشتر بهش اسیب برسونه هست.
حقیقتا این کتاب فریدا ناامیدم کرد. من خوندن کتاباشو دوست داشتم اما این داستان غیر منطقی بود. اسپویل ❌ . . . . خب اول اینکه اره خیلی ساده میشه یه نفر رو مجبور به اعتراف به قتل کرد 😑 واقعا غیر منطقی بود. از طرفی یعنی هیچ کالبد شکافی ای انجام نشد که متوجه بشن دوتا ضربه با دوتا سلاح مختلف بوده؟ و ضربه منجر به مرگ با نامه باز کن بوده از طرفی اگه سوزت به کشتن جاناتان اعتراف کرد هیچکس شک نکرد چرا یه سلاح با خون جاناتان توی خونه انزوعه؟ چرا همه چیز انقدر غیرمنطقی جمع و جور شد. با احترام به همه کسایی که این کتاب رو دوست داشتن، از نظر من این یه داستان بی سر و تهه و نسبت به کتاب های دیگه فریدا به شدت ضعیفه.
تقریبا تا اواسط داستان، اتفاقی نیوفتاده و فقط شک و شبهه خیانت مطرحه. اما کم کم اتفاق ها میوفتن و وقتی پرده از راز اصلی کنار میره واقعا غم انگیزه. به نظرم از دو جلد دیگه ی این مجموعه خیلییی بهتر بود. مخصوصا از راز خدمتکار. و اینم بگم که اگر اون دو جلد نخوندید اصلااااا و ابدا مهم نیست. چون فقط شخصیت میلی تکرار شده و هرآنچه درموردش مهم باشه رو تکرار کرده. پیشنهادم اینه که اگر خدمتکار رو خوندید، دیگه سراغ راز خدمتکار نرید. یا حتی کلا سراغ اونا نرید و مستقیم بیاید سراغ این کتاب 😁 من نمره 4.5 از 5 بهش میدم
یکی دیگه از داستانهای جنایی فریدا مکفادن که من نتونستم زمینش بذارم. توصیه میکنم قبل مطالعهی این کتاب، حتما دو جلد قبلیشو بخونید... ادامهی داستان میلی، خدمتکاری که به زنهایی که تحت خشونت خونگی قرار دارن کمک میکرد. میلی حالا با انزو ازدواج کرده و خودش ۲. تا بچه داره و این بار خانوادهاش درگیر یه قتل میشن. اگه داستانهای رمزآلود و جنایی دوست دارید حتما بخونیدش
من جلداول و دوم رو دوست داشتم. ولی این کتابو اگه نمیخوندم چیزی از دست نمیدادم. ضعیف بود. یه خانواده یه خونه خیلی باکلاس و گرون رو به طرز عجیبی با زیر قیمت میخرن. کلیشه ای .
جلد سوم از مجموعه خدمتکار نکات روانشناختی و تربیتی مثبتی داشت به عنوان یک کتاب معمایی و پلیسی من دوست داشتم اون هیجان و غافل گیری همیشگی رو هم تا حدودی در من ایجاد کرد و لذت بردم
برعکس کتابهای خدمتکار و راز خدمتکار که خیلی مزخرف بودن ، این کتاب که جلد سوم محسوب میشه قشنگ و هیجان انگیز بود و قابل حدس هم نبود
کلا کتابهای این نویسنده برای سرگرمیه. ولی در کل خوب بود و دلیل این همه کامنت منفی رو نفهمیدم.
خانواده خانه بزرگی در لانگ آیلند خریده اند ولی همسایه های عجیب و ناخوشایندی دارند.
به نظرمکتاب جالبیه بیشتر کتابای نویسنده رو خوندم و این رمان هم نسب تا اثر خوبیه