یک گردن بزرگ و خیلی خیلی عصبانی در جنگل به دنبال پسربچهی کوچکی کرده است. پسرک، که ناماش بهاست، هر بار با ترفندی از دست کرگدن فرار میکند. حتماً میگویید: «وای چه خوب!» اما راستش، بها تا به خودش میآید میبیند که کرگدن باز هم همان حوالی است و با نگاهی خشمگین به او خیره شده است. بعد از این اتفاق، کرگدن چه کار میکند؟ خوب معلوم است دوباره میفتد دنبال بها. حتماً الان میگویید: «واای چه بد.» عجب ماجرایی شده بچهها! اما اینطوری که نمیشود. باید داستان «چه خوب، چه بد» را تا انتها بخوانیم تا ببینم بالاخره اوضاع خوب است یا بد! شاید در نهایت اینطوری تکلیف ببری هم که تصمیم گرفته بها را بخورد، معلوم شود!
داستان «چه خوب، چه بد» داستانی تصویری دربارهی عجله کردن و قضاوتهای ما دربارهی اتفاقات است. شاید این داستان میخواهد به ما بگوید تا به تمام یک ماجرا خوبِ خوب گوش ندادهای، دربارهی خوب و بد آن قضاوت نکن؛ چون احتمالاً همه چیز به ضررت تمام خواهد شد! همانطور که برای ببری اتفاق افتاد!
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 62.۷۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 48 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۳۶:۰۰ |
نویسنده | جوآن لوکسو |
مترجم |