روزی روزگاری اردکی بود که از بخت بد با کشاورز پیر و تنبلی زندگی میکرد. اردک همهی کارهای مزرعه را انجام میداد. کشاورز تمام روز توی تخت میماند. او مدام فریاد میزد: «کارها روبهراه است؟». اردک جواب میداد: «کواک!». اردک بیچاره گوسفندها را از تپه پایین میآورد، مرغها را توی مرغدانی میکرد و… و کشاورز مدام فریاد میزد: «کارها روبهراه است؟». اردک جواب میداد: «کواک!».
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 104.۷۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 36 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۱۲:۰۰ |
نویسنده | مارتین وادل |
مترجم | شیدا رنجبر |
ناشر | انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۹/۲۶ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |