0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  اگر برف از باریدن بازنایستد نشر رادیو گوشه

کتاب صوتی اگر برف از باریدن بازنایستد نشر رادیو گوشه

کتاب صوتی
درباره اگر برف از باریدن بازنایستد

کتاب اگر برف از باریدن بازنایستد نوشته روبرت صافاریان، داستانی عاطفی و اجتماعی است که به زندگی دو خانواده ارمنی در ایران پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ می‌پردازد. داستان حول محور شخصیت زاون می‌چرخد که عاشق آناهید، خواهر بهترین دوستش سارو است. زاون و سارو از کودکی با هم بزرگ شده‌اند و در حیاط کلیسای فرسوده‌ای که خانواده آناهید در آن زندگی می‌کنند، خاطرات شیرینی را با هم تجربه کرده‌اند. اما با وقوع انقلاب، زندگی این خانواده‌ها دستخوش تغییرات عمیق و چالش‌های جدیدی می‌شود که روابط آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.


صافاریان در این رمان به بررسی تأثیرات اجتماعی و مذهبی انقلاب بر زندگی ارامنه می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه عشق و دوستی می‌تواند در میان بحران‌ها و تنش‌های فرهنگی، همچنان زنده بماند. "اگر برف از باریدن بازنایستد" نه تنها یک داستان عاشقانه است، بلکه به بررسی عمیق‌تر مسائل هویتی و فرهنگی نیز می‌پردازد و خواننده را به تفکر درباره‌ی روابط انسانی و چالش‌های زندگی دعوت می‌کند.


این کتاب به خوبی توانسته است فضای اجتماعی و فرهنگی آن دوران را به تصویر بکشد و به عنوان یکی از آثار مهم در ادبیات معاصر فارسی شناخته می‌شود.


بخشی از کتاب

بیش از همه در تیله‌بازی استعداد داشت. بچه‌های خاله‌اش، که در محله‌ی دیگری زندگی می‌کردند، پُز می‌دادند که پسرخاله‌‌شان از چهار پنج‌قدمی هر تیله‌ای را می‌زند و نشانه‌گیری‌اش حرف ندارد و ضربه‌هایش خطا نمی‌رود. گاهی با زاون راه می‌افتادند در کوچه‌های خاکی محله و هر جا بچه‌ها را در حال تیله‌بازی می‌دیدند، سارو می‌گفت «من هم بازی!» و همین‌طور تیله بود که می‌زد و کار زاون فقط این بود که تیله‌ها را جمع کند. تیله‌بازی رایج‌ترین بازی محله بود و سارو استاد این فن. روی دو پا می‌نشست، تیله را میان انگشت شست و انگشت وسط دست‌های کوچک خاکی‌اش می‌گرفت، گردنش را کمی به چپ متمایل می‌کرد، یک چشمش را می‌بست و می‌زد و تیرش هرگز خطا نمی‌رفت.


مادرِ سارو عاشق پسرش بود. دخترهایش، ژولیت و آناهید، بزرگ‌تر بودند. سارو ته‌تغاری‌اش بود و عشقش به او اندازه نمی‌شناخت. مرتب قربان‌صدقه‌اش می‌رفت. بهترین‌ خوراکی‌های خانه مال او بود. به زاون می‌گفت «زاون‌جان، یه‌کم باش کار کن! بشینین با هم درس بخونین.» زاون می‌گفت «خاله آنوش، من به‌ش می‌گم، خودش نمی‌آد. درس خوندن رو دوست نداره.» چهره‌ی خاله آنوش درهم می‌شد، ساکت و نگران می‌شد. بعد زود از آن حالت درمی‌آمد و می‌گفت «با هم بخونین، علاقه‌مند می‌شه.»

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
155.۹۸ کیلوبایت
مدت زمان
۰۲:۴۶:۲۲
نویسندهروبرت صافاریان
راویتایماز رضوانی
ناشررادیو گوشه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۳/۰۹/۰۷
قیمت ارزی
4 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۵۵.۹۸ کیلوبایت
۰۲:۴۶:۲۲

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
گیرا 🧲 (1)
اجرای روان 🎙️ (1)
5
0 ٪
4
100 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
1 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4
اجرای روان 🎙️
تلخ ☕️
گیرا 🧲

کاش این نظرها به دیده نویسنده هم می‌رسید! عشق دوره نوجوانی همه پسرها چیزی شبیه آناهید است ولی رها کردن آرپین و فرزندش جنون زاون است. چیزی شبیه به پولی که من برای خرید کتاب روبرت صافاریان به هوای سالها پیش که هنوز مهاجرت نکرده بود خرج کردم!

4
(1)
اجرای روان 🎙️ (1)
٪40
70,000
42,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
اگر برف از باریدن بازنایستد
روبرت صافاریان
رادیو گوشه
4
(1)
اجرای روان 🎙️ (1)
٪40
70,000
42,000
تومان