مانلی همیشه در عذاب خانوادهی پرسروصدایش است و تنها آرزوی او تصور روزی بدون آنها است. وقتی به یک سفر خانوادگی میروند، بالاخره در یکی از اتاقهای هتل مدتی را دور از آنها به سر میبرد. تا اینکه وقتی بیرون میآید، میبیند که دیگر خبری از والدین و خواهر و برادران آتیش پارهاش نیست و به جای آنها هتل پر از جادوگر و موجودات عجیب و غریب شده است. او برای بازگشت پیش خانوادهاش باید راهی پیدا کند، وگرنه معلوم نیست که چه بلایی سرش میآید.
بخشی از کتاب هتل جادویی
"مانلی هیچ از این تعطیلات خانوادگی خوشش نمیآمد. دلش میخواست دور از برادرانش باشد. چون همیشه برایش مایهی دردسر بودند. آنها همیشه مانند حشراتی مزاحم زندگی را به کامش تلخ میکردند. دخترک کلاه کاپشنش را روی موهای قهوهایاش کشید. درست بود که کیش خیلی گرم بود، مخصوصا در تابستان، اما شبهای سردی داشت.
آقای راستین به دخترش نگاه کرد و گفت:《مانلی زودباش بیا، نمیخوای که تمام شبرو اونجا بمونی》
مانلی تا به خود آمد دید پدر و مادرش وارد هتل شدند. سریع به طرف آنها دوید تا عقب نماند."
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 517.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 50 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۴۰:۰۰ |
نویسنده | سارینا رجبی |
ناشر | متخصصان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۹/۰۱ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
قیمت چاپی | 100,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |