تا دره راهی نیست قصه کوتاهی است از فاطمه مصدق قصههای این مجموعه با موضوع "تجربه نزدیک به مرگ" نوشته شدند. هر هفته موضوعی در اختیار کاربران قرار داده میشود تا تجربیاتشان درباره آن را بنویسند. تجربیاتی که آدمها با زبانی ساده در شمایل قصهی کوتاه میتوانند باهم به اشتراک بگذارند. خوانندگان به اندازه مکثی کوتاه محض فراغت قصهای کوتاه میخوانند و گذر میکنند. چرا که به قول رولان بارت: داستان، جملهای است طولانی و هر جمله داستانی است کوتاه.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 137.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 1 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۰۰ |
ناشر | فیدیبو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۸/۰۱ |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از خوندنش یخ کردم! ... منم همچین تجربهای داشتم، منتها قبل از رسیدن به دره در ماشینو باز کردم و خودمو پرت کردم بیرون! منم زنده موندم اما بعد از اون اتفاق آدم سابق نشدم! خدا و کل کائنات با تمام وجود نجاتم داده بودن! ... دوست عزیز امیدوارم همیشه تنت سلامت و روانت شاد و آروم باشه. و عاقبت به خیر باشی. ممنون که داستانت رو با ما درمیون گذاشتی. 🪴💞
از جایی که صحنه تصادف شروع میشه ج مله ها کوتاه تر و افعال به هم نزدیکتر شدند و این موضوع در ایجاد و تصویر سازی صحنه ی دلهره آوری که در اون قرار گرفته بودید خیلی موثر بود.خیلی قشنگ بود...موفق باشید.
روایت صحنه را که تری و احساس گریز از مرگ را در تک تک کلمات جاری ساخته بود بسیار دوست داشتم قلمتان پایدار
ولی به نظرم باید آرزو می کردی می افتادی ته دره شیرین ترین چیزی که خدا ساخته مرگه ..
قلم فوق العاده زیبایی دارید به نوشتن ادامه بدید و زندگی رو جاودانه کنید