0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  بامگارتنر نشر یکشنبه

کتاب بامگارتنر نشر یکشنبه

کتاب متنی
نویسنده:
ناشر:
درباره بامگارتنر

در دوران پیشاکودکی، در آن سال‌های فسقلی بودنِ پنج و شش و هفت و هشت‌سالگی، بازی موردعلاقه‌ام بیسبال بود، با پسرها بازی می‌کردم، برای رسیدن به آن جایگاه، مجبور شدم بجنگم، با ماروین هاولز، سگِ گله، چنان دعوا کردم که دماغش خون آمد، وقتی بالاخره احترامِ دارودسته را به دست آوردم و اجازه یافتم تا در بازی‌های پس از ساعت مدرسه و آخر هفته حضور پیدا کنم، ثابت کردم به‌خوبی آنها و حتی بهتر از بسیاری از آنان هستم، زیرا در آن دورانِ پرافتخار کودکی‌ام، می‌توانستم سریع‌تر از همه‌ی آنها بدوم، به همین دلیل در همه‌ی تیم‌هایی که بازی می‌کردم مرا در پست بازیکن مرکزی قرار می‌دادند. به جز سرعت بالایم، دستان نسبتاً قوی هم داشتم، زیرا از آن دخترانی نبودم که توپ را مثل دخترها پرتاب می‌کنند، پرتابم شبیه به پسرها بود و باآنکه هنوز ماهیچه‌ای قوی برای پرتابی سهمگین نداشتم، اما همه‌ی توپ‌های سینگل و گاهی هم دابل را می‌زدم، به‌ندرت پیش می‌آمد که موقع ضربه‌زدن به توپ سر جایم نرسیده باشم. سپس همه نه‌ساله شدیم و ارباب نادانی با گستاخی، نخستین سیلی را به صورتم زد. حالا دیگر سنمان به‌اندازه‌ای بود که بتوانیم به لیگ کوچک بپیوندیم، نخستین فرصت ما برای بازی‌کردن بیسبال واقعی بود، زیرا تا پیش از آن در پارک‌ها یا حیاط‌های پشتی خانه دیگران بازی می‌کردیم، اکنون دنیایی تازه به رویمان گشوده شده بود، با زمین‌های استاندارد، پیراهن تیم، مربی‌ها و داورها و جایگاهی برای تماشاچیان، تقریباً مدل مینیاتوری از مسابقه‌های واقعی. اما بر طبق قانون‌های آن زمان، قانون‌های قرون‌وسطایی که آن‌قدر پابرجا ماند که نتوانستم از لغو شدنشان سود ببرم، در لیگ کوچک فقط پسرها می‌توانستند بازی کنند. ازاین‌رو، بازیکن مرکزیِ پاطلایی، از ورود به آن قلمروی افسون‌شده، منع شد و دوران حرفه‌ای کوتاهش در بازی بزرگ امریکایی، به پایان رسید.

همان‌گونه که آن روزها می‌گفتیم، توپوزی بدی خوردم، اما با این ناامیدی خیلی سخت کنار آمدم و مدتی طولانی‌تر از آنچه باید، اوقات‌تلخی کردم، بیشتر روزهای آن سال، کج‌خلق بودم، تنها مایه‌ی دلداری‌ام کلاس‌های ورزش مدرسه بود که تا آخر دوران ابتدایی مختلط برگزار می‌شد، یعنی تا یازده، دوازده‌سالگی، می‌توانستم در بازی‌‌های سافت‌بال و وسطی در برابر آن تدهین‌شده‌ها با یونیفرم‌های «لیگ کوچک» و سمبل‌های کوچکشان، خودی نشان دهم؛ آن پسرهای خوش‌شانسی که حالا دیگر با من دشمن شده بودند و می‌خواستند ثابت کنند که من واقعاً موجودی بی‌ارزش و زنی بی‌اهمیت هستم.

-از متن کتاب-

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۲۵ کیلوبایت
تعداد صفحات
146 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۴:۵۲:۰۰
نویسندهپل آستر
مترجممهتاب صفدری
ناشریکشنبه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۳/۰۷/۱۵
قیمت ارزی
4 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۲۵ کیلوبایت
۱۴۶ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
84,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
بامگارتنر
پل آستر
یکشنبه
منتظر امتیاز
84,000
تومان