توی مهمونیای که امشب رفته بودم، یه خانمی خیلی جدی بهم گفت هر شب رأس ساعتی که شوهرش مُرده باهاش حرف میزنه. شوهره براش روی یه تختهٔ ویجا یا یه همچین چیزی، پیامهای بلندبالا میفرسته. خب، من که ویجا ندارم، ولی گرگوری، دارم باهات حرف میزنم، تقریباً حولوحوش همون ساعتی که مُردی. ممکنه الان جواب بدی؟ کی میدونه، اونطوری من هم توی مهمونیها یه داستان دارم که تعریف کنم. خدای من! مهمونیای که الان ازش اومدم از اون مهمونیهایی بود که ازش متنفر بودی. متنفر بودیها. یه آقای جوونی یه مطلبی راجع به کافکا میخوند و بعدش هم بحث راه افتاد. تو حتی نمیدونستی کافکا کیه، نه؟
(با لهجهٔ گرم و غلیظ شمالی) کافکا؟ اسم یه وزارتخونهٔ جدیده، عشقم؟... اوه، نویسندهست، واقعاً؟ فکرش رو بکن!
(با صدای خودش) دلت میخواست قبل از اون بحث یواشکی در بری بیای خونه، من هم نمیذاشتم این کار رو بکنی، تو هم بیسروصدا میرفتی یه گوشهٔ اتاق و آروم واسه خودت سوت میزدی. نه، این کلمه رو نگفتی.
از جا بلند میشود و برای خود نوشیدنی دیگری میریزد.
گرگوری، اون کلمهای که گفتی چی بود؟
سکوت.
یه چیز منقلب کننده بود. بله. حسابی مست میکردی و وقتی داشتم به اون آقای جوون اون حرفها رو میزدم متوجه پیروزی من توی اون بحث نمیشدی: «ببینین، آقای چیز، کافکا به من چه، اصلاً. متأسفانه من اعتقاد ندارم که بعضی از ترسها اسم ندارن. معتقدم روی همهٔ ترسها میشه اسم گذاشت و وقتی روشون اسم بذاری، میتونی از شرشون خلاص بشی.» بد نیست، نه؟ باعث میشد برام دست بزنن. اگه حقیقت داشت خوب بود.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 579.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 176 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۵۲:۰۰ |
نویسنده | ترنس راتیگان |
مترجم | نازی صادقی |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | ?Who is Sylvia |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۶/۲۰ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 190,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |