هانا هوایش را دارد.
هانا بروکس بیشتر شبیه معلمهای مهدکودک است تا کسی که بتواند با دربازکن، خودکار یا دستمالسفره کسی را بکشد. ولی حقیقت این است که او مأمور حفاظت اجرایی (یا همان «بادیگارد») است و به تازگی استخدام شده تا از ستارۀ نامآشنا، جک استیپلتن، در برابر مزاحم میانسالش که پرورشدهندۀ سگهای کورگی است محافظت کند.
جک دلش را برده.
جک استیپلتن نامی آشنا برای همه است؛ از او در سواحل دور دنیا عکسهای دزدکی گرفتهاند و به این مشهور است که ـ در کنار باقی چیزها ـ حین بیرون آمدن از میان امواج، مثل خدایان رومی میدرخشد؛ ولی چند سال قبل، بر اثر اتفاق خانوادگی غمانگیزی از دید مردم ناپدید شد و با جامعه قطع ارتباط کرد.
آنها رازی دارند.
وقتی مادر جک بیمار میشود، او به مزرعۀ خانوادگیشان در تگزاس میآید تا کمک کند. فقط یک نکته: او نمیخواهد خانوادهاش در مورد مزاحم یا بادیگاردش چیزی بفهمند؛ برای همین است که هانا – علیرغم میل باطنیاش – برای پوشش، نقش دختر مورد علاقۀ جک را میپذیرد. البته آدم قبلی زندگیاش، مثل عوضیها، به او میگوید که هیچکس باور نخواهد کرد.
مگر چه مشکلی ممکن است پیش بیاید؟؟؟
خود هانا بهزحمت میتواند باور کند، ولی هر چه بیشتر با جک وقت میگذراند، همهچیز به نظر واقعی و واقعیتر میشود. اما یک دلشکستگی در انتظارش است؛ چرا که محافظت از جک برای هانا ساده است، ولی محافظت از قلب خودش که مدتهاست به آن بیتوجهی شده؟ سختترین کاری است که تا به حال انجام داده.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۸ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 360 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۰۰:۰۰ |
نویسنده | کاترین سنتر |
مترجم | محمدمهدی سروش |
ناشر | انتشارات کتاب کولهپشتی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Bodyguard |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۶/۰۳ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 160,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اگه میخواین یه کتاب با قلم ضعیف، داستانِ سطح پایین، بدون شخصیتپردازی و بدون فضاسازی بخونید؛ بادیگارد رو برای خوندن انتخاب کنید.😑 من میدونستم قراره چه داستانی بخونم و به هیچ وجه توقع یه کتاب شاهکار و خفن نداشتم و با توقع خیلی کم رفتم سراغش اما همون توقع کم منم برآورده نکرد! کتاب انگار نویسنده نداشت و فانتزیهای یه دختر ۱۲ ساله بود! شخصیتپردازی اصلا درنیومده بود(هانا یه بادیگارد و مامور محافظته اما کارایی ازش سر میزد که از یه دختر معمولی هم بعید بود چه برسه به یه مامور محافظت! جک هم که اصلا شبیه هنرپیشهها و آدمای مشهور نبود)، فضاسازی اصلا خوب نبود طبق گفتهٔ نویسنده فضای کتاب از روی مزرعهٔ مادربزرگ و پدربزرگش الهام گرفته شده و ما باید با یه فضاسازی خوب روبهرو میشدیم اما فضاسازیش حتی قابل قبول هم نبود چه برسه به خوب! روند داستان هم هر چی بگم سطح پایین و بچگانه بود کمه! هرچی بیشتر بهش فکر میکنم، بیشتر عصبی میشم🤣😭 به هیچ وجه پیشنهادش نمیدم اما اگه براش وقت گذاشتید، امیدوارم دوسش داشته باشید.❤️
اگر بیکتاب هستید و یه داستانی میخواید که ساده و سرگرم کننده باشه انتخاب خوبیه. کلاً سطح توقعتون رو ازش بالا نبرید.
آخه این کتاب کجا و جنایی پلیسی کجا...اگه نوجوونی و خیلی لحظات تخیلی اکلیلی نیاز داری بخون...وگرنه که باطل اباطیل
زنی جوان بادیگارد یک هنرپیشه جذاب میشه.