محمدرضا واحدی که پیش از این با رمان پرفروش «آقای سلیمان، میشود من بخوابم؟» توانایی خود را نشان داده بود، در رمان «من مریم مقدس میخواستم» میخواهد به چالشهای مذهبی و دینی نسل حاضر بپردازد. در این کتاب، سه نسل حضور دارند و به هم پیوند میخورند و شاید نقطه جذاب ماجرا اینجا باشد که خواننده کتاب با جامعهشناسی و فرهنگ دوسه نسل آشنا میشود.
نویسنده که معتقد است با زبان دهه شصتیها و دهه هفتادیها نمیتوان با نسل امروز صحبت کرد، و هر نسلی ادبیات، اقتضائات و روانشناسی خودش را دارد و با هوشمندی و تکنولوژی خاص دوره خودش ارتباط دارد، تلاش کرده همراه با داستان و شخصیتهای کتابش، خواننده را میخکوب ماجراهای جذابش کند و همزمان درسهایی آموزنده از زندگی برای آنان داشته باشد.
«توی میدان ولیعصر بغضم میخواست بترکد، اما نگذاشتم. پردهای از اشک جلوی چشمم را گرفت و مانع دیدم شد. موتور را گوشه میدان نگه داشتم و اشکم را پاک کردم. نگاهی به سینما قدس در ضلع جنوبی میدان انداختم و راه افتادم. نسرین جان! آخرین فیلمی که اینجا دیدیم چی بود…؟ نمیدانم شاید «همسفر» مهدی فخیمزاده بود. نسرین جان! به نگاهت قسم که من بیغیرت نبوده و نیستم همسفر من!»
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 1.۹۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 304 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۰۸:۰۰ |
نویسنده | سیدمحمدرضا واحدی |
ناشر | انتشارات عهد مانا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۵/۲۴ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
قیمت چاپی | 245,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |