وقتی به مرکز میرسم، بعد از کلی کشمکش، تصمیمم قطعی میشود. میخواهم همه چیز را برای تین تعریف کنم. با اینکه رابطهمان خیلی صمیمی نیست، ولی فرد قابلاعتمادی است و خودش هم مشکلات خانوادگیِ زیادی داشته.
برای این کار انگیزهی دیگری هم دارم. تین پارسال یکخانهی کوچک خرید و تنها زندگی میکند. امیدوارم وقتی داستانم را بشنود، بگذارد چند شبی پیش او بمانم.
بعد از گرفتن این تصمیم، ذهنم کمی آرام میشود. بیماری روانی نگرانکنندهی مامان و همهی چیزهایی که در این چند وقت راجع به او فهمیدهام، باری نیست که بتوانم تنها آن را به دوش بکشم و به یک گوش شنوا نیاز دارم. تین دختر خونگرمی است و مطمئنم هر کاری از دستش بر بیاید برای من انجام میدهد.
ماشین را انتهای پارکینگ پارک میکنم که بهخاطر درختها از سمت جاده دید نداشته باشد. در را قفل میکنم و بهسرعت به بخش اختلالات حافظه میروم. بلافاصله بعد از اینکه آماده شدم، بررسیهای روزانه را شروع میکنم. مطمئن میشوم همه داروهایشان را خوردند، به خانم آبراهام سر میزنم و کمک میکنم لباسهایش را بپوشد، بعد صبحانهاش را به اتاقش میبرم.
شیفت صبح میگذرد و وقتی در روزمرگیِ همیشگی قرار میگیرم، دنیا دوباره معنا پیدا میکند، که به نظرم تناقض عجیبی دارد. چون کسانی که اینجا بستری میشوند، همیشه با ذهن خود در کشمکش هستند و بین حصاری نامعلوم از گذشته و حال حبس شدهاند.
دقیقاً مثل وضعیتی که من گرفتارش هستم.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 378 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۳۶:۰۰ |
نویسنده | سارا پکانن |
مترجم | شایان شاهرودی |
ناشر | گویا |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Gone Tonight |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۵/۱۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
مادر گذشته اش را از دختر جوانش پنهان کرده تا او را در امنیت نگه دارد. دختری که پرستار است و بزودی عازم شهری دیگر و زندگی مستقل است.
نمیشه گفت یه کتاب پلیسیه، صرفا یه کتاب سرگرم کننده است بدون هییچ عنصر غافلگیری