لیزه لوته زودی باید میرفت سراغ کارش. آخه سال نو نزدیک بود. او باید کارت تبریکها و هدیهها را به دست بقیه میرساند. لیزه لوته و آقای پستچی همه ی بستهها را رساندند و فقط بستههای هدیهی آقای پستچی برای حیوانات مزرعه ماند. یکعالمه برف باریده بود و جاده معلوم نبود. گاو بازیگوش راهش را گم کرد.
لیزه لوته برف اومده از آسمون
سفید شده مزرعهمون
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 19.۵۴ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۸:۲۰ |
نویسنده | الکساندر اشتفنس مایر |
مترجم | مهدی شهشهانی فر |
راوی | نازنین مهیمنی |
ناشر | انتشارات مهرسا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۵/۱۴ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |