0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  وداع با اسلحه نشر انتشارات کتاب کوله‌پشتی

کتاب وداع با اسلحه نشر انتشارات کتاب کوله‌پشتی

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
درباره وداع با اسلحه

وقتی به شاهکار‌های ادبی دنیا بنگریم متوجه می‌شویم که بیشتر آن‌ها، روایت جنگ‌ها و کشمکش‌ها بین کشور‌ها و آدم‌هاست؛ گویی که اگر جنگ و قحطی در دنیا وجود نداشت هیچ اثر ادبی هم خلق نمی‌شد! رمان وداع با اسلحه نوشته‌ی ارنست هِمینگوِی، یکی از بزرگان ادبیات نیز روایت‌گر جنگ و عشق در کنار یکدیگر است.

about book image

داستان رمان وداع با اسلحه چیست؟

طی جنگ جهانی اول، ستوان هنری در شهر کوچکی در شمال ایتالیا مشغول خدمت در بخش آمبولانس‌های جبهه‌ی این کشور است. او در روزهای ابتدایی که جبهه‌ی جنگ نسبتا آرام می‌گذشت، از زندگی در تالار ناهارخوری و می‌گساری میان آمبولانس‌ها لذت می‌برد. جنگ طوری آرام بود که حتی با مرخصی او برای تمام زمستان موافقت شد. زمانی‌که هنری از مرخصی به جبهه بازمی‌گردد، با پرستاری به نام کاترین بارکلی آشنا می‌شود و تظاهر می‌کند که به او علاقمند شده است. کاترین حرف او را می‌پذیرد؛ در حالی که به آن باور ندارد. در این بین اما شعله‌های جنگ دوباره روشن شده است و هنری مجروح می‌شود. او را به بیمارستانی در شهر میلان که کاترین هم به آن‌جا فرستاده شده است، منتقل می‌کنند. در بیمارستان کاترین و هنری دلباخته‌ی هم می‌شوند. هنری دوباره به جبهه‌ی نبرد اعزام می‌شود. جنگ هر روز شدیدتر می‌شود و هنری در صحبت با هم‌رزمانش متوجه می‌شود که همگی تا چه حد از جنگ بیزار هستند. پیش از اینکه هنری به منطقه‌ای کوهستانی که به آن‌جا اعزام شده است برسد، حمله‌ی آلمانی‌ها و اتریشی‌ها شروع می‌شود و آن‌ها مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند. هنری با سه آمبولانس تحت فرمانش به عقب بر می‌گردد اما آمبولانس‌ها در جاده‌های فرعی به گل می‌نشینند. یکی از سربازان او کشته می‌شود و دیگری خود را تسلیم می‌کند. هنری و یکی دیگر از سربازانش به دلیل عقب‌نشینی دستگیر می‌شوند و برای محاکمه و تیرباران راهی یک چمن‌زار می‌شوند. اما در راه، هنری خودش را نجات می‌دهد و فرار می‌کند. پس از این اتفاق متوجه می‌شود که هیچ علاقه‌ای به جنگیدن ندارد.

وداع با اسلحه؛ انزجار از جنگ

بسیاری معتقدند که همینگوی بر اساس تجربیات شخصی خود در جنگ جهانی اول داستان کتاب را روایت کرده است و شخصیت‌های اصلی کتاب براساس شخصیت‌های حقیقی شکل گرفته‌اند. به عنوان مثال کاترین بر اساس شخصی به نام «اگنس ون کوروسکی» (Agnes von Kurowsky) نوشته شده است که پرستار صلیب سرخ طی جنگ جهانی اول بوده است و از همینگوی مراقبت می‌کرده است. همینگوی عاشق او نیز شده بود.

داستان کتاب نبرد امپراتوری‌های اتریش – مجارستان و آلمان را در برابر ایتالیا به تصویر می‌کشد که در سال 1917 اتفاق افتاد و ایتالیا مجبور به عقب‌نشینی گسترده‌ای شد. داستان عاشقانه‌ی کتاب در بستری تلخ و خشن توصیف می‌شود. همینگوی با شیوه‌ی روایت منحصربه‌فرد خود و با نثری شیوا و روان قصه را روایت می‌کند که باعث شده خواننده تا صفحات پایانی کتاب با آن همراه شود.  نویسنده استادانه سرگردانی و انزجار قهرمان داستان، هنری را نسبت به جنگ روایت می‌کند و شکوه و عظمت کلمات و عبارات او ارزش و زیبایی کتاب را دو چندان می‌کند.

نویسنده درباره شیوه‌ی نگارش خود گفته است: «یادم است تقریبا هر روز در دنیای این کتاب زندگی می‌کردم و به این فکر می‌کردم که قرار است بقیه اش را چه کار کنم، وقتی این کشور، مردم و ماجراها را خلق می‌کردم خوشحال‌تر از همیشه بودم. هر روز کتاب را از اول تا جایی که نوشته بودم می‌خواندم. هر وقت که از کار خودم راضی بودم و می‌دانستم فردا باید از کجا شروع کنم، دوباره کار را متوقف می‌کردم.»  

روایت داستان با وجود اینکه غم‌انگیز است اما همینگوی آن‌را گریزناپذیر و واقعیت زندگی می‌داند: «این‌که کتاب در این حد غم‌انگیز بود مرا ناراحت نمی‌کرد. چرا که من معتقدم زندگی اساسا یک تراژدی است و می‌دانستم تنها یک مسیر برای به پایان رساندن این داستان وجود دارد. ولی مساله‌ی مهم این بود که تو موفق شده بودی چنین چیزی بنویسی، اثری خلق کنی که خودت هم هنگام خواندنش احساس رضایت داشته باشی و مهم‌تر این‌که تو می‌توانستی هر روز این کار لذت بخش را انجام دهی. این باعث می‌شد من بیشتر از همیشه از کار خود لذت ببرم و به بقیه‌ی مسائل توجهی نکنم.»

یکی از دلایل مهمی که کتاب در تمامی این سال‌ها به عنوان اثری مهم باقی مانده است مطرح کردن سطحی جدید از صلح‌طلبی است. همچنین زبان ساده و روان کتاب به همراه احساسات چند لایه، اثر را به رمانی کلاسیک تبدیل کرده است.

رمان ضدجنگِ همینگوی روی پرده‌ سینما

سال 1932 فیلم وداع با اسلحه A FAREWELL TO ARMS با بازی «گری کوپر» و «هلن هایز» ساخته شد. این فیلم موفق شد در آکادمی اسکار جایزه‌ی بهترین تدوین و بهترین صداگذاری را دریافت کند.

«جان هیوستن» و «چارلز ویدور» در سال 1957 اقتباس دیگری از رمان همینگوی با همین نام را کارگردانی کردند. در این فیلم «راک هادسن» و «جنیفر جونز» نقش آفرینی کردند. «ویتوریو دِسیکا»، کارگردان بزرگ ایتالیایی نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار برای بازیگر نقش مکمل مرد شد.

معرفی ارنست همینگوی؛ پایه‌گذار وقایع نگاری ادبی

ارنست همینگوی Ernest Hemingway نویسنده بزرگ آمریکایی در سال 1899 به دنیا آمد. قدرت بالای او در شخصیت‌پردازی و سبک نوشتن ساده‌ی او باعث شده است که به او لقب پدر داستان‌نویسی مدرن را بدهند. او ابتدا به عنوان گزارشکر در یک گاه‌نامه محلی مشغول به کار شد ولی در 19 سالگی برای شرکت در جنگ جهانی اول داوطلب شد. او به دلیل ضعف در بینایی نتوانست وارد ارتش بشود اما توانست به عنوان راننده‌ی صلیب سرخ در نزدیکی جبهه‌ی ایتالیا به جنگ برود. در طی جنگ جهانی اول همینگوی در اثر برخورد خمپاره در نزدیکی‌اش آسیب دید و مدت زیادی در بیمارستان بستری بود. رمان وداع با اسلحه بر اساس زندگی نویسنده در همان سال‌ها روایت شده است.

همینگوی تمام عمر خود را در ماجراجویی به سر می‌بُرد، از حضور در جنگ جهانی اول گرفته تا شرکت در جبهه‌های جنگ داخلی اسپانیا، سفرهای توریستی به حیات‌وحش آفریقا و شکار در کوبا. این ماجراجویی‌ها تاثیر زیادی بر روی نوشته‌های او داشتند.

«خورشید هم طول می‌کند» اولین رمان اوست که بر اساس تجربیاتش در اسپانیا نوشته شده است. رمان «پیرمرد و دریا» مهم‌ترین اثر اوست که در آن مفهوم تازه‌ای از آگاهی به نمایش گذاشته می‌شود و شخصیت جدیدی را معرفی می‌کند که با قهرمان کتابهای قبلی او بسیار متفاوت است. همینگوی برای کتاب «پیرمرد و دریا» جایزه نوبل و پولیتزر را کسب کرد. قدرت داستان‌سرایی همینگوی به قدری است که زمانی‌که از او خواسته شد که داستانی کوتاه بنویسد او در شش کلمه داستانی روایت کرد: «فروشی: کفش بچه؛ هرگز پوشیده نشده» که این داستان سرآغاز «داستان‌های 6 کلمه‌ای» شد.                                                                              

برگردان‌های فارسی کتاب وداع با اسلحه

اولین برگردان فارسی کتاب توسط «نجف دریابندری» انجام شد. او زمانی‌که تنها 23 سال داشت دست به ترجمه کتاب زد. پس از آن «دریابندری» در مقاطع مختلف متن ترجمه شده‌ی کتاب را تصحیح کرد. ترجمه‌ی او توسط انتشارات‌های «علمی فرهنگی»، «نیلوفر» و «امیرکبیر» در بازار موجود است.

«هانیه چوپانی» در سال 1392 این اثر را در انتشارات «کوله پشتی» ترجمه کرد که دارای با نثری شیوا به زبان امروزی نوشته شده است. «علی‌اکبر یاغی‌تبار» ترجمه‌ی ذکر شده را ویرایش کرده است.

«کیومرث پارسای» در سال 1393 کتاب همینگوی را به فارسی ترجمه کرد. این برگردان از سوی نشر «ناژ» روانه‌ی بازار شد.

نشر «هنر پارینه» در سال 1394 ترجمه‌ی فارسی کتاب وداع با اسلحه را با برگردان «هاجر زینی‌وند» منتشر کرد.

سال 1395 کتاب وداع با اسلحه با ترجمه‌ی «مهدی افشار» از سوی انتشارات «به سخن» منتشر شد.

ترجمه‌ی جدیدی از کتاب همینگوی به قلم «نازی عظیما» به فارسی برگردانده شده است. این ترجمه در سال 1397 از سوس نشر افق روانه‌ی بازار نشر شد.

علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک و كتاب‌های همینگوی مي‌توانند نسخه‌ي الكترونيك (pdf) کتاب وداع با اسلحه را با ترجمه‌‌های «مهدی افشار»، «هانیه چوپانی» و «هاجر زینی‌وند» در سايت فيديبو خريد و دانلود كنند.

about book image

در بخش‌هایی از کتاب وداع با اسحه می‌خوانیم

 آخرهای تابستان آن سال، ما در خانه‌ای در یک دهکده زندگی می کردیم که در برابرش رودخانه، ریگ‌ها و پاره سنگ‌ها، زیر آفتاب، خشک و سفید بود. آب زلال بود و نرم حرکت می کرد و در جاهایی که مجرا عمیق بود، رنگ آبی داشت. نظامی‌ها از کنار رودخانه در جاده می‌گذشتند و گرد و خاکی که بلند می‌کردند روی برگ های درختان می نشست. تنه درخت‌ها هم گرد و خاکی بود. آن سال برگ‌ها زود شروع به ریختن کرد و ما می دیدیم که قشون در طول جاده حرکت می کرد و گرد و خاک بر می‌خاست و برگ ها با وزش نسیم می ریخت و سربازها می رفتند و پشت سرشان جاده لخت و سفید به جا می ماند و فقط برگ روی جاده به چشم می خورد...

می فهمیدم مغزشان چگونه کار می کند، اگر مغزی داشتند و اگر کار می کرد! همه آن‌ها مردان جوانی بودند و داشتند کشورشان را نجات می دانند... از سرگرد به بالا، افسرانی را که از نفراتشان جدا شده بودند، اعدام می‌کردند... زیر باران ایستاده بودیم و یک به یک ما را می بردند، بازپرسی می‌کردند و گلوله می‌زدند. بازپرس‌ها دارای آن انصاف و عدالت و بی‌نظری زیبای کسانی بودند که با مرگ سر و کار داشته باشند، بی آنکه خطرش آن‌ها را تهدید کند. داشتند از یک سرهنگ تمام فوج جبهه، بازپرسی می کردند...

 و اکنون مدتی گذشته بود و من هیچ چیز مقدسی ندیده بودم و چیزهایی که پر افتخار بودند افتخاری نداشتند و قربانیان مانند انبارهای خواربار شیکاگو بودند که با موجودی گوشت کاری نمیکردند جز اینکه دفنش کنند...

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۱۱ مگابایت
تعداد صفحات
200 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۶:۴۰:۰۰
نویسندهارنست همینگوی
مترجمهانیه چوپانی
مترجم دوم علی اکبر یاغی تبار
ناشرانتشارات کتاب کوله‌پشتی
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
A farewell to arms
تاریخ انتشار
۱۳۹۳/۰۲/۰۳
قیمت ارزی
2.۵ دلار
قیمت چاپی
10,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۱۱ مگابایت
۲۰۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.4
از 5
براساس رأی 42 مخاطب
5
26 ٪
4
40 ٪
3
4 ٪
2
7 ٪
1
21 ٪
30 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4

پیشنهاد می کنم ترجمه‌ی استاد دریابندری رو از همین اثر بخونید تا نظر دوستان منتقد از اثر عوض بشه...ترجمه ی خانم چوپانی افتضاحه،بسیار ناشیانه،ابتدایی،پر از تحریف جملات و سانسور شده...یکی نیست به ایشون بگه خواهر من! شماکه هنوز تو ترجمه مبتدی هستید چرا شاهکارهای ادبی رو واسه ترجمه انتخاب می کنید که توش بمونید،بعد ماست مالیش کنید و آخرش هم گندش در بیاد!

2

واقعا چرا کامنتها رو اینجوری پاک میکنید اتوماتیک؟ ناسلامتی شما دارین کار فر۶نگی می کنید و آدملیی که اینجا میان خیرسرشون الیت هستن. کی به شما این اجازه رو میده به ما بگین چی بنویس چی ننویس. بخاطر بردن اسم یه خواننده تو پاسخ کل کامنت پاک شد. از فیدیبو متنفر شدم :/

3

از لحاظ توصیف و فضا سازی خیلی با مهارت به اون پرداخته من به یک چهارمی کتاب رسیدم ولی احساسم اینه که برخلاف تعاریف زیادی که این کتاب داره خیلیم شاهکار نیست و روند داستان خیلی معمولیه و ترجمه آقای دریا بندری هم خیلی عالیه در کل کتاب بدی نیست و میشه باهاش همراه شی?

4

منم با ترجمه نجف دریا بندری خوندم ترجمه ش خیلی خوب بود ولی اون انتظاری که داشتم برآورده نکرد .کتاب قشنگی بود ولی خیلی حس میکنم روند سرعتی بالایی داشت و آدم حس می‌کرد نویسنده خیلی عجله داشته و اینکه تو ترجمه سانسور زیاد داشت و آدم یهو گیج میشد.

4

چرا ترجمه نجف ددریا بندرری رو نذاشتید؟

1

این مترجم کتاب رو خلاصه کرده و بیش از دویست صفحه از کتاب کم شده. من کاملا دو نسخه رو مقایسه کردم. متاسفم واقعا براشون. حداقلش این بود که اعلام میکردند کتاب خلاصه ای از نسخه اصلی هست .... حیف پول حیف وقت

1

این کتاب جزء ۱۰ رمان برتر هست ولی من اصلا دوستش نداشتم و هیچ چیز خاصی توی اون ندیدم، کاری به ترجمه کتاب ندارم ولی واقعا خط داستانی خاصی نداشت، اصلا هیچی نداشت و اصلا خوندنش رو توصیه نمیکنم

4

کتاب خوبی بود‌.توی جذابیت فراز و فرود داشت.نکته ی مهمش از نظر من نگاهش‌ به جنگ از دید یک نفر که مقام داره و از داخل جنگ شاهد وقایعه‌ جالبه و نظر افراد درگیر جنگ رو نشون میده

4

خدا شکر من ترجمه نجف دریا بندری خوندم من ی ربکا از این ترجمه گر محترم خوندم دیگه دستمو داغ کردم کتاب های که هانیه چوپانی ترجمه کرده را نخونم??

1

دوستان من ترجمه نجف دریا بندری رو خوندم اون هم تعریفی نداره. اما کتاب هم در کل مثل بقیه آثار همینگوی مثل پیرمرد و دریا چرت بود.

نمایش 20 نقد دیگر
3.3
(45)
٪40
13,200
7,920
تومان

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
وداع با اسلحه
ارنست همینگوی
انتشارات کتاب کوله‌پشتی
3.3
(45)
٪40
13,200
7,920
تومان