کتاب صوتی بودای رستوران گردباد، مجموعه داستانی جذاب و مدرن است که توسط حامد حبیبی نوشته شده است. ناشر این کتاب صوتی، رادیو گوشه و ناشر کتاب چاپی بودای رستوران گردباد، نشر چشمه میباشد. داستانهای این کتاب، کوتاه و روان هستند و برخی موضوعات اجتماعی را به زیباترین شکل بیان کردهاند. راوی این کتاب صوتی، نویسندهی همین مجموعه داستان یعنی آقای حامد حبیبی است و شما میتوانید لذت شنیدن این داستانها را از زبان نویسنده آنها تجربه کنید.
حامد حبیبی در سال 1390 برای نوشتن کتاب صوتی بودای رستوران گردباد که شامل سیزده داستان کوتاه با مضمون اجتماعی است، جایزه ادبی هفت اقلیم را دریافت کرد. نویسنده در این کتاب به افکار و دغدغههای ذهنی شخصیتهای مختلف داستان پرداخته و روزمرگی انسانهای معمولی و افکاری را که در ذهن آنها پرسه میزند با قلم زیبایی شرح داده است. «گیلاسی غلتیده زیر مبل»، «چه شد که زنم نگذاشت چیپسم را بخورم»، «انگار بچهای آنجا خوابیده باشد»، «متد یا هیچوقت یکدستی رانندگی نکن» و «بودای رستوران گردباد» برخی از داستانهای این کتاب هستند.
کتاب صوتی بودای رستوران گردباد که با صدای نویسنده کتاب، آقای حامد حبیبی تولید شده است شما را به شنیدن سیزده داستان کوتاه اجتماعی دعوت میکند. در یکی از داستانهای این کتاب به نام «چه شد که زنم نگذاشت چیپسم را بخورم» داستان زن و شوهر جوانی را میشنوید که به تازگی ازدواج کردهاند و بعد از دریافت فیلم عروسیشان متوجه میشوند که این فیلم عروسی آنها نیست و فیلمبردار عروسی که حالا کلاهبردار بودنش مشخص شده است فیلم عروسی زوج دیگری را به آنها داده است. زوج جوان به این موضوع فکر میکنند که آیا سالها بعد میتوانند تصور کنند که عروس و داماد درون این فیلم، خودشان هستند و در گذر سالها ظاهرشان تغییر کرده است؟...
یکیدیگر از داستانهای این کتاب، «گیلاسی غلتیده زیر مبل» نام دارد که در آن داستان مردی را میشنوید که فکر میکند شاید کس دیگری هم در خانهاش زندگی میکند و او خبر ندارد. این مرد به کارهای روزمرهای که خودش انجام میدهد عادت کرده است اما کارهایی که خودش آنها را انجام نمیدهد مانند قرار گرفتن یک بشقاب غذای داغ روی میز، توجه او را جلب میکنند. به نظر او این اتفاقات عجیب است و شاید نشان دهنده حضور شخص دیگری در خانه و زندگی او باشد....
حامد حبیبی زاده ۱۳۵۷ در تهران، شاعر و نویسندهای خوش ذوق و با استعداد است که در این سالها توانسته جوایز ادبی زیادی را کسب کند. مجموعه داستانهایی برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان به قلم این نویسنده به چاپ رسیده است. همچنین دو مجموعه شعر و یک داستان بلند نیز از جمله آثار حامد حبیبی میباشند.
از جمله آثار این نویسنده میتوانیم به «آنجا که پنچرگیریها تمام میشوند» و «ماه و مس» اشاره کنیم. حامد حبیبی برای نوشتن کتاب «بودای رستوران گردباد»، جایزه هفت اقلیم را دریافت کرد. همچنین برای مجموعه داستان «آنجا که پنچرگیریها تمام میشود»، جایزه ادبی هوشنگ گلشیری را به دست آورد. مجموعه داستان بودای رستوران گردباد، سومین مجموعه داستان این نویسنده است.
سبک نوشتاری حامد حبیبی دارای بنمایههای فکری اگزیستانسیالیستی است و در اغلب داستانهایش به نوعی به تنهایی وجودی انسانها اشاره میکند. اغلب شخصیتهای داستانهای این نویسنده انسانهایی عادی و معمولی هستند که در ذهن خود با بررسی مسائلی هرچند روزمره به دنبال اثبات من وجودی خود میباشند. این نویسنده کاملا به سبک مدرن مینویسد و عقلانیت و تفکر خواننده را نشانه میگیرد. به همین دلیل در حین خواندن یا شنیدن داستانهای حامد حبیبی تنها احساس شما درگیر نمیشود و اغلب بعد از هر داستان کوتاه دقایقی را به فکر فرو خواهید رفت.
شنیدن داستانها از زبان نویسنده آنها نه تنها میتواند حق مطلب داستان را به تمامی ادا کند، بلکه لذت شنیدن داستان را نیز دوچندان میکند. مجموعه داستانهای بودای رستوران گردباد دارای ایدههایی بکر و بسیار زیبا هستند که میتوانند ذهن شنونده را مدتی به خود درگیر کنند. در صورتی که به داستانهایی که دارای تمی وهم آلود هستند و در میان گفتگوهای ذهنی انسانها پرسه میزنند علاقه دارید، شنیدن این کتاب صوتی برای شما لذت بخش میباشد.
شنیدن داستانهای کوتاه برای افرادی که زمان کافی برای کتاب خواندن ندارند میتواند بهترین انتخاب باشد تا از دنیای خیالانگیز داستانها جدا نمانند. داستانهای کوتاه شخصیتهایی را برای مدت کوتاهی مهمان ذهن شما میکنند و شما میتوانید در خیال خود با این شخصیتها همراه شده و تمام اتفاقات مطرح شده را در ذهن خود به تصویر بکشید. امتیاز شنیدن داستان کوتاه این است که میتوانید در مسیر یا هنگام انجام کار داستانی را به طور کامل بشنوید و با تمام شدن داستان در همان زمان کوتاه، دیگر ذهنتان درگیر ادامه و انتهای داستان نماند.
شنیدن کتاب صوتی بودای رستوران گردباد با صدای حامد حبیبی که این داستانها را به رشته تحریر درآورده است، شما را به تماشای دنیای ذهنی و گفتگوهای درونی انسانهایی دعوت میکند که به دنبال اثبات من وجودی خود و دریافت چرایی حس تنهایی درون خود می گردند.
شنیدن کتاب صوتی بودای رستوران گردباد برای همه افرادی که به داستانهای مدرن و داستانهای ایرانی علاقه دارند لذت بخش خواهد بود. همچنین اگر شما به داستانها علاقمندید اما فرصت کافی برای خواندن یا شنیدن داستان های بلند را ندارید این کتاب با داستانهای کوتاه و جذاب خود میتواند انتخاب خوبی برای شما باشد.
کتاب صوتی بودای رستوران گردباد یک انتخاب خوب برای افرادی است که دوست دارند در طول مسیر و یا در هنگام انجام کارهای روزمره خود، داستان گوش کنند. داستانهای این مجموعه دارای ایدهای نو هستند و تکراری نبودن آنها یکی از دلایل جذابیت این داستانها برای مخاطب می باشد. همچنین افرادی که به روانشناسی اگزیستانسیال علاقه دارند و یا موضوعاتی مانند تنهایی، مرگ، نیستی یا پوچی بنمایه اغلب افکار و دغدغههای ذهنی آنها را تشکیل میدهد، به خوبی میتوانند با شخصیتهای موجود در این داستانها همذات پنداری کنند و افکار خود را از زاویهای دیگر مورد ارزیابی قرار دهند.
در مجموع شنیدن کتاب صوتی بودای رستوران گردباد را به همهی دوستداران داستانهای کوتاه، داستانهای صوتی، داستانهای مدرن، داستانهایی با تم وهم آلود و همچنین افرادی که به واکاوی درونیات ذهنی خود علاقمندند پیشنهاد میکنیم.
زنی که چشمهایش به چشم ماهی میمانست اشاره کرد که چمدانم را باز کنم. جوری دستش را گذاشته بود روی چمدان انگار سالها یونیفورم پوشیده و صبحبهصبح به نان تستش کره مالیده تا این لحظه از راه برسد. مردهای همراه من آنطرف نوارهای متحرک ایستاده بودند. نوارها انگار نهرهای باریکی بودند که ساکها و چمدانهایمان را داخل آنها میانداختیم تا به دریا برسانند، که نمیرساندند و چند متری آنطرفتر تمام هستی ما را تف میکردند بیرون، جز تمام هستی من که گیر کرده بود به یک ریشهٔ درخت. انگشتهایش را مثل هشتپایی وظیفهشناس گذاشته بود روی چمدان. نگاه ماهیصفتی به من انداخت. میخواست انتقام زنم، دخترم و مادرم را یکجا از من بگیرد...
یک ماه بود که هر شب به خانه میرسیدم میدیدم کسی یک کیسهزباله را درست گذاشته جلوی در پارکینگ. خیلی ناراحتکننده بود. باید در آن سوز سرما پیاده میشدم، با پا آن را کنار میکشیدم و در را باز میکردم و بعد ماشین را توی پارکینگ میگذاشتم. صبحها از کیسهزباله خبری نبود. کسی که این کار را میکرد نظم عجیبی در کارش داشت، همیشه کیسه را جای ثابتی میگذاشت و حتی یک روز هم وظیفهی مقدسش را ترک نمیکرد. لجم درآمده بود. یک نفر که حوصله ندارد تا سر کوچه برود آپارتمان ما را نشان کرده که بیعرضگی از سروروی ساکنانش میبارد؛ یک دبیر بازنشسته و دخترش، پیرزن غرغروی پرچانه، زن و شوهری جوان که فقط عجله دارند زودتر چراغ را خاموش کنند و من...
کتاب صوتی املاک رابینسون، نشر آوانامه
کتاب صوتی آن جا که پنچرگیری ها تمام میشوند، نشر آوانامه
کتاب صوتی بوقی که خروسک گرفته بود، نشر صدای آبی- انتشارات علمی و فرهنگی
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 187.۳۹ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۳:۱۹:۵۲ |
نویسنده | حامد حبیبی |
راوی | حامد حبیبی |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۴/۱۱ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |