وکیلی در دهی زندگی می کرد. او بسیار نیکنام و در دفاع از ستم دیدگان یا کاهش جزای گناهکاران بسیار کارکشته و مشهور بود و هر بامداد پیش از طلوع خورشید از خواب بر می خاست و خدا را نیایش میکرد. روزی از روزها هنگامی که سرگرم نیایش روزانه بود، شنید که یکی از موکل هایش به خانه آمده است و از عروسش پی او را می گیرد:” خانم، جناب وکیل خانه هستند؟ امکان ملاقات با او هست؟”
عروس پاسخ داد:” پدر شوهر من اکنون نزد پینه دوز است. اگر ممکن است صبر کنید.”
وکیل از شنیدن این حرف عروس گیج و خشمگین شد. شتاب زده به آشپزخانه آمد و با خشم از عروسش پرسید:” چه می گویی؟ آیا شعور خود را از دست داده ای؟ چطور جرأت می کنی زمانی که من خداوند را نیایش می کنم، دروغ بگویی که نزد پینه دوز هستم؟”
عروس پاسخ داد:” پدر، پوزش می خواهم. بی تردید سرگرم نیایش بودید، ولی ذهن شما هنگام نیایش کجا بود؟ آیا در اندیشه ی پینه دوز نبودید که کفش هایتان را پیش از دادگاه به شما می رساند یا نه؟ راست بگویید. آیا هنگام نیایش خداوند چندبار فکر نکردید که پینه دوز سر وقت خواهد رسید یا نه؟”
وکیل نتوانست چیزی بگوید زیرا هرآنچه عروسش می گفت درست بود. او از عروسش به دلیل گوشزد کردن این اشتباه سپاسگزاری کرد و پذیرفت که هنگام نیایش خداوند تمرکز لازم را نداشته است.
ما نباید خداوند را به شکل مکانیکی نیایش کنیم. در هنگام نیایش باید همه ی تن، ذهن و جان خویش را به نیایش بسپاریم. بیان نام خداوند و در اندیشه ای دیگر بودن، نیایش نیست. نام خداوند نه تنها به وسیله ی لب ها، بلکه باید از ته دل بیان شود و با عشق و سپاسگزاری همراه باشد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 849.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 160 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۲۰:۰۰ |
نویسنده | ناراینا کاستوری |
مترجم | هومن بابک |
ناشر | انتشارات لیوسا |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Chinna katha: stories and parables |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۳/۰۸ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |