کتاب موج اف. ام؛ ردیف بیقراری نوشته زهره فصلبهار، سال 1403 در قالب یک کتاب 677 صفحهای و با نظارت انتشارات شادان، به بازار عرضه شده است. این کتاب به بیان داستانی از عشق میپردازد که حرف نزدنها و ندانستنها باعث ایجاد سو تفاهم بین دو عاشق میشود. کتاب موج اف. ام داستان زندگی سایه را دنبال میکند که از عشقش جدا شده و به خارج از کشور سفر کرده است اما سختی زیادی در این زندگی میکشد. اگر به خواندن رمانهای فارسی علاقهمند هستید، به دسته کتابهای داستان و رمان فارسی فیدیبو مراجعه کنید.
کتاب موج اف. ام؛ ردیف بیقراری با توصیف زندگی سایه شروع میشود. « بندبند وجودش داشت تیر میکشید و استخوان ترقوهاش، درست همان جایی که چند ماه قبل در رفته بود و یک ماه تمام نگذاشته بود شبها راحت بخوابد ذق ذق میکرد » سایه همه چیز را پشت سر رها کرده و به جای دیگری مهاجرت کرده است. شوهرش اغلب او را کتک زده و صدمات جسمی روحی زیادی به سایه وارد میکند اما توانایی مقابله با او را ندارد. در این شرایط تنها دلخوشیاش، شنیدن صدای آشنا از رادیو است که دردهای سایه را برای لحظاتی آرام میکند. یک شب که در طبقه پایین مهمانی برپاست و سایه به دلیل بدن درد از رفتن به مهمانی خودداری میکند، هندزفریهای خود را گذاشته و به سراغ برنامه رادیویی محبوبش میرود. شنیدن صدای عشق سابقش باعث میشود به فکر صحبت با او افتاده و توضیح دهد که چه چیزی باعث جدایی آنها شده است.
کتاب موج اف. ام؛ ردیف بیقراری اثری از نویسنده ایرانی و روانشناس بالینی، زهره فصلبهار است. زهره فصل بهار متولد سال 1368 بوده و تا امروز هفت اثر از ایشان به چاپ رسیده است. اولین کتاب او سال 1386 منتشر شد. از جمله محبوبترین آنها میتوان به "کتاب پرسونا"، "کتاب دار ترمه" و "کتاب وقتی شمعدانی ها گل می دهند" اشاره کرد.
کتاب موج اف. ام؛ ردیف بیقراری، انتخابی ایدهآل و جذاب برای علاقهمندان به داستانهای فارسی خواهد بود. این کتاب نثر روانی داشته و جذابیت داستان شما را تا انتها با خود همراه میسازد. اگر به دنبال رمان ایرانی متفاوتی هستید، این کتاب میتواند انتخاب خوبی برای شما باشد.
سایه جوابی نداد با اینکه خودش را به خواب زده بود اما با چشمان بسته هم تمام مراحلی که عرفان طی میکرد از بر بود. اول کتش را رها میکرد روی مبل زیتونی گوشه اتاق، کراواتش را باز میکرد، پیراهنش را درمیآورد و بعد شلوارش را مرتب کنارشان قرار میداد تا خط اتویش به هم نریزد. حالا نوبت وارسی کمد بود تا لباس راحتی انتخاب کند و معمولاً اولین چیزی که دم دستش میرسید تن میکرد. در کسری از دقیقه مسواک میزد و شب خواب را خاموش میکرد. دوباره پرسید : خوابیدی عشق من؟ جات امشب بدجوری کنار میز خالی بود.
سایه حتی پلکش هم نلرزید و همچنان وانمود کرد خواب است. اما انقباض بدنش چیزی نبود که بتواند مهارش کند. به محض اینکه عرفان نزدیکش میشد تبدیل میشد به تکهای سنگ و حالا بیاختیار فکش را روی هم فشار میداد اما عرفان دستش را خوانده بود با سرخوشی خندید و دستش را روی بازوی او گذاشت : من که میدونم بیداری وروجک.
اگر از مطالعه کتاب موج اف. ام؛ ردیف بیقراری لذت بردید، 5 اثر زیر را به شما پیشنهاد میدهیم:
· کتاب جانم باش نوشته منیر مهریزی مقدم
· کتاب ترمه و گلاب نوشته مهشید تهرانی
· کتاب چهارم شرقی نوشته زهرا ولی بهاروند
· کتاب لبخند نیمهشب نوشته مژگان زارع
· کتاب یک نقطه و تمام نوشته لیلا مردانی
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۱۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 677 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۲:۳۴:۰۰ |
نویسنده | زهره فصلبهار |
ناشر | شادان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۲/۲۴ |
قیمت ارزی | 7 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من این کتابو خیلی خیلی دوست داشتم.🥹 این کتابو پارسال خوندم و برام جزو بهترین رمانهای ایرانی بود که تا الان خوندم. اگه صرفا یه کتاب واسه سرگرمی نمیخواید؛ بهتون پیشنهاد میکنم که بخونیدش. کتابش غم زیادی داره و ممکنه برای کسایی که کتابهای غمگین دوست ندارن یا روحیهشون حساسه دوست داشتنی نباشه اما اگه حساس نیستید؛ بخونید و از دستش ندین. کتاب بار روانشناسی زیادی هم داره و اطلاعات خیلی خوبی بهمون میده. عاشقانههاشونم خیلی قشنگ و لطیف و دلنشینه🥹 در کل این کتاب یکی از قشنگترین کتابهای منه و بی اندازه عاشقشم. امیدوارم اگه خوندین، دوسش داشته باشید.
کلیت داستان خوب بود، ولی پر بود از جزییات طولااااانی و کاملا بدون تاثیر در داستان که واقعا خستهکننده بودند و با این که بیشتر کتاب را رد کردم ولی اصلا چیزی را از دست ندادم و فقط کمتر حرص خوردم برای پنجاهصفحه پرگویی فقط درباره رفتن به یک کافه، یا کلهپزی و ...
قلم نویسنده زیبا بود اما خود کتاب پر از حال بد پر از انرژی منفی پر از گریه روح و روان آدم رو به هم میریخت شخصیت ها به شدت غیرواقعی و اعصاب خرد کن فقط خوندم که تموم بشه
من نسخه چاپی کتاب رو خوندم و خیلی دوستش داشتم