با او دست می دادم
سعید، امروز هم مثل هر دوشنبه به سالن ورزشی رفت تا با دوستانش فوتبال بازی کند. وقتی لباس ورزشی اش را پوشید، با تک تک دوستانش دست داد. این عادت همیشگی سعید است که هنگام سلام و علیک با دوستانش، با آنها دست می دهد.
سعید که با دوستانش دست می داد، من هم با او دست می دادم. بله، من هم با او دست می دادم. وقتی دو نفر با هم دست می دهند، من خیلی محبّت آمیز نگاهشان می کنم و گناهانشان را می بخشم. دستم را هم بین دستان آنان می برم و با یکی شان دست می دهم. می دانید با کدامیک از آنها؟ با آن کسی که دوستش را بیشتر دوست دارد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 60.۱۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | غلامرضا حیدری ابهری |
ناشر | جمال |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۲/۱۰ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |