«قطعات سیوران» در پی تعرف موقعیت های انسانی اند، ولی این تعاریف کامل نیستند. آنها، «محدود، ناقص و ناکافی اند». ابهام و ایجاز این قطعات آنها را به عصاره ی شعر نزدیک می کند. لحن سیوران، همیشه شخصی و عاطفی است، حتی زمانی که از انتزاعی ترین مسائل سخن می گوید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 447.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | امیل سیوران |
مترجم | بهمن خلیقی |
ناشر | نشر مرکز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۲/۲۳ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از "اعترافها و نفرینها"ی چوران (بخش ۲۶) آن گزارهی ساده که "مسبب سوءظن همیشگی من به فلسفهی فروید، پدرم است، زیرا او خوابهایش را برای مادرم بازگو میکرد و بدینگونه همهی صبحهای من ضایع میشد"، اگر بهمثابه یک رخداد در سطح ایماژینر فهمیده شود، صرفاً حکایت یک خاطره نیست، بلکه نقطهی شکاف و پارگیای است که از همان آغاز، چوران را در معرض رئال قرار میدهد،آن وجه از تجربه که پیش از هر نمادگذاری، همچون لکهای کور بر صفحهی روان نقش میبندد.آنچه کاربر با برچسب "حالخوبکن" بر این کتاب نهاده، در حقیقت، کنشی است برای اختهکردن انفجار روانی متن. تلاشی برای رامکردن آن هیولای بینام که در زیرساخت هر جملهی چوران کمین کرده است. اما چوران، به مثابه سوژهی مدرن گرفتار در تناقض، نه در پی ترمیم شکاف است و نه خواهان صلح با امر نمادین. او، در اصطلاح لکانی، سوژهای است که بهجای سرمایهگذاری لیبیدویی بر دالها، لذت را در فروپاشی همان دالها مییابد.نوعی ژوئیسانس ویرانگر که نه به سامان میرسد و نه سامان را میپذیرد.این میلِ بیمارگون به نابودکردن معنا، خود بازگشت وسواسگونهی چیزی است که هرگز بهتمامی در گفتار جای نمیگیرد: مرگ، نیستی، و خلایی که بهطرزی پارادوکسیکال، لذتبخش است. چنانکه گویی هر صبح ضایعشده با شنیدن خوابهای پدر، پیشدرآمدی بوده بر ویرانگری همهی صبحهای ممکن. در اینجا روانکاوی، برخلاف تصور چوران، نه دشمن متن بلکه آینهی کجنمای آن است، نشان میدهد که انکار روانکاوی، خود نوعی پذیرش ناخواستهی ساختار روانی است،همان سازوکاری که اضطراب را با انفجار معنا مهار میکند.
کتابی که تفکر شما رو راه میندازه