این ژانر به خاطر لحظات ناب و ضربههای ناگهانیای که در دل خود دارد به (داستان ناگهان) نیز معروف است.
داستانکهای این مجموعه نیز به واسطه همین خصوصیت گاهی همان حسی را به خواننده منتقل میکنند که موقع خواندن قطعهای هایکو به او دست می دهد.
صحت در این داستانکها، بدون این که در دام اطناب و کلیشه بیفتد، خواننده را مستقیم با نقطه اوج روایتش رو به رو میکند و او را به درنگ وا میدارد.
در این کتاب ما به همراه راوی در یک تاکسی نشسته این و هر روز مسیری کم و بیش ثابت را طی میکنیم.
طی این مسیر اما هر بار مسافران جدید، رانندگان جدید و اتفاقات جدیدی منتظرمان هستند. و راوی نکته پرداز و طناز کتاب ما را از وقایع آن روز آگاه میکند.
از دعوای زن و شوهری راننده تاکسی گرفته تا زلزلهای که آن روز آمده، از موضوع مرگ مارادونا تا مهاجرت اجباری جوانان، از خبر قتل یا خودکشی صفحه حوادث روزنامه، غمهای کوچک و بزرگ و حتی عشقهای نوجوانی و جوانی.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 206.۰۷ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۳:۳۹:۴۷ |
نویسنده | سروش صحت |
راوی | سروش صحت |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۲/۲۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
آقای صحت لطفا بازم برای ما کتاب بخونین اگه نوشته خودتون باشه که چه بهتر. صدای شما مثه مورفین میمونه آدم رو از زمان و مکان جدا میکنه چقدر دوستتون دارم امیدوارم بیشتر از من عمر کنین. اون کسایی که گفتن با کتاب ارتباط نگرفتن توصیه ام اینه که صبر کنن احتمالا هنوز به اون درجه ای نرسیدن که جان کلام این داستان ها رو متوجه بشن شاید چند سال دیگه بفهمن. اتفاقا به نظر من این کتاب فوق العاده بود ، این متن ها سهل ممتنع هستن یعنی ظاهرش ساده ست اما معانی خیلی عمیقی توشه باید با دلت غرق شی توش تا بفهمی چی گفته با دو دوتای ذهنی بخوای درک کنی نمیتونی . یه چیزی هم بگم به کسایی که ایشون رو از نزدیک ندیدن، نمیدونین چقدر ایشون از نزدیک نازنين ترن. چقدر تو همون یه جلسه برخورد از سکناتشون یاد گرفتم به نظر من ایشون یه آدم روشن ضمیره فقط چون خیلییی فروتنه کسی باورش نمیشه. از اون آدماس که حتی اگه اصلا حرف هم نزنه در سکوت هم باشه انقدر بزرگی ازش سرریز میشه که ناخودآگاه اگه اطرافش باشی حس میکنی حالت بهتر شده انگار آدم تر شدی انگار ده سال بزرگ تر و پخته تر شدی اصلا یه حس عجیبیه...
سروش صحت = آدم حسابی
قبل از خواندن اين داستان بايد توجه داشته باشيد كه اين داستان يه جورايى يك داستان در ژانر رئاليسم جادويى هست. دنبال ابتدا و انتها نبايد باشيد، دنبال سر و سامان هاى معمول داستانى نباشيد! بلكه بايد راز هستى را در اون جستجو كنيد! چرايى هايى كه براى همه ما به نحوى در ذهنمون پديد اومده. ما چه هستيم يا كه هستيم؟! مفاهيمى همچون زمان، گذر عمر، آرزو و وهم، خاطرات و تمام ويژگى هايى كه در ساختار انسان بودن ماست! اين كتاب از اجتماع و فرهنگ و نوستالژى حرف مى زند و ذهن خواننده بايد قدرت تلفيق و يكى شدن با اين وهم را داشته باشد، برود و در تاكسى خيالى كنار نويسنده بنشيند، فكرها و صداهاى نيامده را بشنود و با همان تاكسى به درون خودش و ترس ها و خاطراتش سفر كند. از اونجايى كه من داستان هاى ابزورد و رئاليسم جادويى رو دوست دارم،. اين داستان آقاى صحت رو هم دوست داشتم. با شك خريدم كتاب رو چون نمى خواستم صرفا اسم و رسم نويسنده در انتخابم تاثير داشته باشه، اما واقعا خوشم اومد. من كلا با اين داستان تو خيابون انقلاب بودم.
درود من خوانش آقای صحت رو دوست دارم اقای صحت زمانی که نوشته ای را می خوانند انگار ساده است اما بسیار عمیق . زود یا دیر هم تمام شود کلمه به کلمه را دوست داری دقت کنی زیرا میدانی که در باطن آن متن چیزهایی نهفته که باید به آن فکر کرد سپاسگزارم از فیدیبو گرامی و آقای صحت عزیز و دوستداشتنی
با تشکر از آقای صحت کتاب بدی نبود اما من خیلی خوشم نیومد انگار که تو یک هفته و عجله وار مجبور به نوشتن یک کتاب بودند . خیلی از محیط ها و توصیف ها تکراری و خسته کننده بود( بنده فقط ۳۰ درصد اول رو گوش دادم ) به طور مثال تا جایی که من گوش دادم مدام راننده تاکسی شخص پیری بود با چین و چروک چهره و....
وجود شما، نعمت بزرگیست توی عصر ما ، آقای صحت خوشبحالتون که چنین زندگی پر باری دارید کاش بتونیم ، کمی نگرش شما رو توی زندگیمون پیاده کنیم
تو اینستاگرام دنبال نوشتههای پراکندهی این کتاب بودم. خوشحالم یه جا و با صدای خود آقای صحت پابلیش شد🤝🏻
به نظر من، بعنوان کسی که قصه شنیدن و قصه گفتن رو بسیار دوست داره-چه بسا حتی عاشق تماشای آدمها و حدس زدن قصههاشونه- و بسیار از دوری همه آدمها از قصه ناراحته، شنیدن یا خوندن این کتاب لذت محضه؛ و چیزی که متفاوتش میکنه اینه که توش هیچ خبری از اتفاقات عجیب، زبان ثقیل و یا ایدههای فلسفی پیچیده که الان کعبهی آمال اغلب اهلی کتاب شدن نیست؛ توی داستانهای تاکسی سواری، چیزیه که ما سالهاست ازش دور افتادیم و اون هم "مکث روی سادهترین و دمدستیترین اتفاقات روزمره" مثل همین تاکسی گرفتنه. اگر جهان سروش صحت رو میشناسید، از این نوشتهها حظ میبرید...
پر از تکراره این کتاب هر اسم رو توی یه پاراگراف بیشتر از ۷_۸بار تکرار میشه. جاهایی که از لحاظ نگراشی عامیانه نوشتن اشتباه است عامیانه نوشته شده. کلمات بسیار خشک کنار هم چیده شدند و در تلاشند باهم ارتباط بگیرند اما آنچنان موفق نیستند. صادقانه اگر جناب صحت ننوشته بودند،اینقدر تعریف میشد از این کتاب؟
تمام کتاب رو تقریبا بدون وقفه تو یک شب گوش کردم و لذت بردم با تشکر از صدا و قلم گیرای آقای صحت 🙏🌹