کتاب او نگاهش را به ارث گذاشت: بر اساس زندگی سرلشکر شهید حسن آبشناسان نوشته گلستان جعفریان، به عنوان بیست و ششمین جلد از مجموعه قصه فرماندهان برای گروه سنی کودک و نوجوان تهیه شده است.
این نوشته داستانوارهای از زندگی پرفراز و نشیب حسن آبشناسان است. او پیش از آنکه فرماندهی توانا، چریکی بینظیر در برنامهریزی، اجرا و طراحی نقشههای جنگ باشد، از نظر شخصیتی فرد مهمی است. او در کودکی و نوجوانی پسری پرمسئولیت بود، چرا که در خانوادهای فقیر اما با فرهنگ بزرگ شده بود. جوانی بود پرجنب و جوش و بامحبت! آن زمان در شخصیتهای فیلمهای تاریخی، او عشق به زندگی و هدفهای بزرگ را جستوجو میکرد. این اهداف والا کمکم در ذهن او شکل میگرفت، کامل و کاملتر میشد و از او چریک جوانی میساخت که آرمانش خدمت به مردم میهن و دفاع از دین و آب و خاکش بود. اگرچه او یک نظامی بود، اما روحی لطیف داشت. روحی که با عمیقترین احساسات انباشته شده بود. در همان زمان، آبشناسان عاشق «گیتی زنده نام» شد. زنی که احساسات او را در نوشتههایش مییافت و در نهایت نیز با وی ازدواج کرد.
این مرد بزرگ پس از شهادتش میراثی نداشت جز چهار هزار جلد کتاب و انبوهی از یادداشتهای عرفانی که از روح زیبای او سخن میگفت. به پسرش افشین گفته بود: «پسرم، من برای تو پول، ملک و فرش به ارث نگذاشتهام. من در زندگی به دنبال بهتر کردن منزل، وسایل زندگی یا پسانداز پولهایم در بانک نبودهام. من در زندگی به دنبال ساختن شخصیت خودم بودم. به دنبال شکل گرفتن نگاه و دیدگاهم به دنیا و مسائل جاری در آن. امیدوارم آنچه در من نسبت به دین، اعتقادات و حس بندگی و تسلیم در مقابل پروردگارم محقق شده، برای شما هم توشهای باشد و چراغ راهی!»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 152.۷۰ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۲:۴۶:۵۶ |
نویسنده | گلستان جعفریان |
راوی | علی آباقری |
ناشر | سماوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۲/۰۱ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |