مجموعۀ نیکولا کوچولو پر از تصویرهای بامزه، زنده و خیلی آشنا از زندگی خود ماست! ماجراهایی پر از خنده و عشق برای وقتی که: میخواهیم در اتاقمان تنهایی کتاب بخوانیم! میخواهیم با دوستانمان کتاب بخوانیم! میخواهیم با خانوادهمان کتاب بخوانیم! میخواهیم در مدرسه کتاب بخوانیم! حتی وقتی که میخواهیم در مسافرت کتاب بخوانیم! در کل برای وقتی که میخواهیم خوش بگذرد!
صبح امروز که برای زنگ تفریح به حیاط آمدیم، هنوز صفها را به هم نزده بودیم که کلهجوش، ناظممان، گفت: «همهتان تو چشمهای من نگاه کنید! من باید بروم تو دفتر آقای مدیر، کار دارم، بنابراین آقای مگسسرکه مراقب شما خواهد بود. شما هم لطف میکنید و بچههای آرامی خواهید بود و به حرف ایشان گوش میکنید و عصبانیشان نمیکنید، فهمیدید؟»
و بعد دستش را روی شانهی آقای مگسسرکه گذاشت و بهش گفت: «خدا قوّت، مگسسرکه، پسرکم!»
و رفت.
آقای مگسسرکه با چشمهای گرد شده به ما نگاه کرد و با صدای نازکی گفت: «آزاد باشید!»
آقای مگسسرکه ناظم جدید ماست و برای همین هنوز فرصت نکردهایم اسم خندهداری برایش پیدا کنیم. او خیلی از کلهجوش جوانتر است و انگار خیلی وقت نیست خودش از مدرسه درآمده. این اولین باری است که او بهتنهایی در زنگ تفریح مراقب ماست.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۶۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 140 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۴۰:۰۰ |
نویسنده | رنه گوسینی |
نویسنده دوم |