پدر و مادرش نمیخواستند با او بدرفتاری کنند. میخواستند دوستش داشته باشند و دوستش هم داشتند. اما اولیور دیر به جمع اندک بچههایشان پیوسته بود، آن هم زمانی که سختیهای بچه بزرگکردن را میشد در لباسهای نخنما دید. او ثابت کرد که مستعد بداقبالی است. جنین بزرگی که به زهدان مادرش چنگ میزد، با پاهای رو به عقب به دنیا آمد و یاد گرفت که با گچِ روی قوزک پایش بخزد. وقتی سرانجام گچها را درآوردند، از وحشت جیغ کشید، چون فکر میکرد آن چکمههای گچی سنگین که کوبیده میشدند به زمین و کف خانه را میسائیدند جزئی از خودش بودهاند.
روزی از روزهای کودکیاش دیدند نشسته کف اتاق لباسها با جعبهی نفتالینها توی دستش، چندتا از نفتالینها هم خیس آبدهان بودند. با در نظر گرفتن سابقهاش در شیشوبش بودند که اصلاً لازم است به بیمارستان برسانندش و معدهی کوچکش را شستشو بدهند یا نه. بعدش صورتش به رنگ سبز تیره درآمده بود. تابستان بعد، وقتی یاد گرفته بود راه برود، پدر و مادرش بیخیال با هم شناکنان از ساحل دور شدند، انگار دنبال یک هماهنگی رمانتیک بودند. صبحی بود بعد از یک مهمانی دیروقت و یک بگومگوی مستانه. بهکل بیخبر از همهجا دیدند مأمورهای نجاتغریق عرض ساحل را میدوند و اولیور هم تاتیتاتیکنان پشت سرشان. بعدش هم، بیآنکه برای نجاتغریقها هشدار دهنده باشد، بهصورت شناور شده بود روی آب، چند دقیقهای که ممکن بود به مرگ بچه ختم شود. اینبار صورتش آبی شد و ساعتها سرفه کرد.
بین بچههایشان کمترین شکایت مربوط به او بود.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 960.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 136 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۳۲:۰۰ |
نویسنده | رابرت شپارد |
نویسنده دوم | جیمز توماس |
مترجم | علی بخشی |
ناشر | انتشارات کتابسرای نیک |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Flash fiction forward |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۱/۲۸ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |