این کتاب ۱۵ داستان کوتاه دارد که با بعضی از آنها میخندید و بعضی شما را به فکر فرو میبرند و بعضیشان شما را به روزهای دفاع مقدس میبرند.
بریدهای از کتاب:
رفتم سروقت استاد خیاط. شلوار را زیادی کوتاه کرده بود. خیاطتوپید: «بیا، پسر. چرت نگو. این همون پارچهایه که از شلوارت بریدم.»پس چی؟ چرا اینطوری شده بود.مامان میگوید: «پسر جان، چرا گریه میکنی؟ من که دلم نیامدشلوارت بلند بماند، نصفشبی رفتم و ده سانتش را برایت کوتاه کردم. ولی از من میشنوی، بازیگری خوب نیست.»میروم توی اتاق و بلندتر گریه میکنم. خواهرم میگوید: «گریهچرا؟ حیف که دلنازکم! دلم نیامد شلوارت بلند بماند. هرچند نقشبدی را بازی میکنی، دیشب شلوارت را بیست سانت کوتاه کردم.خوب شده بود؟ ولی از من میشنوی، آدم نباید با هیچ بهانهای حاضرشود به ظلم خدمت کند.» بابا، ولم کنید... اخراج شدم...
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 263.۰۸ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۴:۴۰:۳۱ |
نویسنده | گروه نویسندگان |
راوی | روژین جشن سده |
ناشر | سماوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۱/۰۳ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
عالیه گوش کنید خوشتون میاد
خوب بود شنیدنیست