از عاشق تو پرت و پلا هم بعيد نيست
بنشين که بر به سرو برومند می خورد
با تو دلِ سفالی من، بند می خورد
بی چشم هات آن همه شب اشک و... چشم هام
امروز از لبان تو لبخند می خورد
هی اخم می کنی تو و هی حرف می زنی
هی چای می خورد دل و هی قند می خورد
اين گونه، لب که وا کنی... اين گونه، گونه هات...
بی شک، انار و خرما پيوند می خورد
من فکر می کنم که به رغم مفسّران
قرآن به ماهِ روی تو سوگند می خورد
از عاشق تو پرت و پلا هم بعيد نيست
با نام عشق، هرچه بگويند می خورد!
راننده، گيج مزّة چُرتی که پاره شد...
آژير، بوق، همهمه...
«دربند» می خورد؟
اسفندماه ١٣٨٦
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 898.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 76 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۳۲:۰۰ |
نویسنده | مجتبی احمدی |
ناشر |