حسین: فقط بهش گفتم کسی با دعا نیومده که با نفرین بره (منگ و مست است) آشیخ شمسالدین شمسآبادی تو شمسآباد سه صبح سهشنبه سال سی، سه شیشه شراب که سرکه شده بودند و آرزوی سکه شدن روداشت سر کشید و سکسکه کرد تا سال سی و سه یعنی سه سال! رفت تا سهشنبه اول هزار و سیصد و سی و سه ساعت سه صبح یه سکه انداختن ته حلقش تا سکسکهاش بند بیاد! ولی... برای همیشه ساکت شد.
[چشمانش بسته است]
خدایا تو کریمی، اون کریم... من هیچ ندارم (قهقهه میزند چندین ثانیه همراه با بغض) همیشه آب نمیره به جوب. آقا شفیع یک روز هم میره به جوب آقا رفیع... آره دیگه آبادی مِیخانه ز ویرانی ماست... ماست... ماست... هی گفتی شر نگو شر نگو آخر شاعری گدایی است، من وسط توکیو گوشهی ناکایا گدا شدم و اندازهی خر حسن گچی هم نمیفهمم. نوکری نکن و خودت باش و آخر نوکری گداییه.
(بلند بلند میخندد) مورچه که پر دربیاره آخر عمرشه خیالت تخت!
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 579.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 70 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۲۰:۰۰ |
نویسنده | کهبد تاراج |
ناشر | نیو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۱۷ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یکی از بهترین نمایشنامه ها🥲❤