«روزی روزگاری روباهی بود… ستاره تنها دوست روباه بود.»
در این قصه دوستی هست و شادی و شادمانی.
اما باید دید وقتی روباه ستاره را گم میکند، تلاش او برای پیدا کردن دوستش به کجا میرسد؟
«روباه و ستاره» داستان روباه کوچکی است که در جنگل انبوه و متراکم از درختان زندگی میکرد و از ترس گم شدن در جنگل از لانهاش دور تر نمیرفت. تنها دوست او ستارهای بود که شبها بالای سرش میدرخشید و تنها کسی بود که رقص روباه زیر باران را میدید. اما یک شب ستاره ناپدید شد و روباه از ناراحتی روزها و روزها از لانهاش بیرون نیامد و در رویای ستاره بود. روزی تصمیم گرفت دنبال ستاره بگردد. روباه در جنگل راه افتاد و همه جا را گشت و از همه سوال کرد اما هیچ کس خبری از ستاره نداشت تا اینکه روباه خود در یک فضای باز بیرون از جنگل دید. جایی که پیش از آن به عمرش ندیده بود. سرش را که بلند کرد، هزاران ستاره را در آسمان دید و باورش نمیشد آن همه ستاره در آسمان وجود داشه باشد. تازه فهمید که جایی در آن دوردستها ستارهای هست که روزی روزگاری ستاره او بوده.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 123.۳۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 60 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۰۰:۰۰ |
نویسنده | کورالی بیکفورد اسمیت |
مترجم | شهناز صاعلی |
ناشر | انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The fox and the star |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۰۳ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |