علی هم از همان لحظه ها داشت. از همان هایی که همیشه و همه جا همراهش بود. تصویر نگاه های پر التماس زخمی ها و صدای تکبیرشان، دویدن روی بدن های پرخون بچه ها که روی هم ریخته بود، تصویر رفیق چندین و چندساله اش که بین راه جا ماند تا قولی که موقع ترکشان بلندبلند فریاد زده بود. ساعت به ساعت و لحظه به لحظه اش توی ذهنش می آمد و دلش را آتش می زد. حسرت قولی که سالها توی دلش مانده بود شد انگیزه اش برای تفحص. پای خیلی ها را هم با خودش به تفحص باز کرد. عاشقشان کرد. عاشق خودش، تفحص، منطقه، جنگ و جبهه. فرمانده هم که شد همان جذبه را داشت. آنقدر دوستش داشتند که وقت شهادتش جوری بر سر و روی خود می کوبیدند و گریه می کردند که انگار پسری در فراق پدر.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 925.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 112 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۴۴:۰۰ |
نویسنده | افروز مهدیان |
ناشر | روایت فتح |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۲۲ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |