آنجا در هتل شویلر واقع در خیابان چهلوپنجم غربیِ شهر زندگی میکردم، با جوان لپگلیِ اهلِ کنتاکی که یکعمر بود همدیگر را میشناختیم. رفاقت ما به خشونت درآمیخته بود و بهاندازۀ هر زوج عادی دیگری وسواسی، عیبجو، حسود و قسیالقلب بودیم. برآشفتن، بههم کوبیدن درها، سکوت، پنهانکاری. هرکداممان برای آن دیگری بدل شده بود به منبعی برای بدگویی و گلهوشکایت. بهرغم گرایشِ او، حکایت ما شبیه ماجرای هر زن و مرد دیگری بود و خوب که گوش میدادید احتمالاً صدای تنافر ژنتیکی ما دو نفر را میشنیدید که درست مثل زوزههای زناشویی از سمت حیاط بلند میشد یا از طرف پلههای اضطراری به هر سو راه پیدا میکرد.
مکانهای اشتراکی، مشاعاتی که در این هتلها با چنان سازوکارِ بدیعی ساخته شده که میتواند از غریبهها تصویری ساختگی از یک خانواده بسازد و خانوادهای را به چند غریبه تبدیل کند. همۀ این فضاهای مشترک برای ما معنای «زندگی مشترک» داشت و بااینحال، این دوستی آزارنده هر صبح میشکفت و به شب نکشیده میپژمرد، زمستانها چروک برمیداشت و بار دیگر در بهار گل میداد.
اغلب اوقات همانطور درازکش بیدار میماندم و از دست بعضی کارهای ج. حرص میخوردم. اجبار او به تمیز و مرتب بودن گاهی خونم را به جوش میآورد، انگارنهانگار که داشتن چنین عاداتی حق او بود، انگار سمی خطرناک بود که حیاتم را تهدید میکرد، مثل تراوش آهستۀ گاز از اجاقگازِ هتل.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 338.۵۷ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۶:۰۱:۱۰ |
نویسنده | الیزابت هاردویک |
مترجم | فرزانه دوستی |
راوی | فروغ حداد |
ناشر | توسعه محتوای لحن دیگر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۱۳ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |