0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  در انتظار تاریکی، در انتظار نور نشر افکار

کتاب در انتظار تاریکی، در انتظار نور نشر افکار

کتاب متنی
نویسنده:
درباره در انتظار تاریکی، در انتظار نور

مردم رفته رفته پایین میدان جمع می‌شدند. بیشترشان جوان بودند. پاول چهره‌ی بعضی‌شان را از تظاهرات قبل به خاطر داشت. چهره‌ها در حافظه‌اش می‌ماندند و حتا فکر می‌کرد بعضی از نظاره‌گرانی را هم که در پیاده رو نشسته‌اند می‌شناسد. بعضی‌ها، مثل خود او، پای ثابت این‌جور تجمع‌ها بودند. شاید آن‌ها نیز در حال انجام وظیفه بودند، ولی وظیفه‌شان چیز دیگری بود. کمی آن‌طرف‌تر، مقابل یک ویترین بزرگ پر از کفش مردی با یک دوربین کوچک فیلم‌برداری ایستاده بود. با اینکه اکثر کسانی را که در این حوزه کار می‌کردند می‌شناخت قیافه‌ی او برایش آشنا نبود؛ شاید توریستی کنجکاو، عکاسی آماتور یا کسی بود که برای بایگانی‌های پلیس عکاسی می‌کرد. ولی خودش آنجا چه می‌کرد؟ چرا او و گروهش از این وقایع فیلم‌برداری می‌کردند؟ برای تلویزیون؟ شبکه هیچ‌کدام از فیلم‌هایش را پخش نخواهد کرد، یا صحیح‌تر، آنچه پخش می‌کرد با آنچه اتفاق افتاده بود زمین تا آسمان فرق می‌کرد. شاید هم به امید آینده کار می‌کرد. ولی آینده چه بود؟ آینده زمانی بود که همه چیز پیش از آن را زیر سؤال می‌برد. چند افسر پلیس یونیفورم‌پوش در پیاده‌رو ایستاده بودند. طبق معمول، تظاهرات آرامی بود. کسی شعار نمی‌داد، هیچکس آماده‌ی پرتاب سنگ به ویترین مغازه‌ها، چپ کردن ماشین‌ها یا حمله به پلیس نبود. با این حال در چهره‌هایی که از دوربین می‌دید تنش بود، انتظار شروع زدوخوردی اجتناب‌ناپذیر که طبق مقرراتی دقیق اما نانوشته، که چندان هم اخلاقی و مترقی نبود، روی می‌داد. تظاهرکنندگان چرا آمده بودند؟ می‌خواستند چه چیز را ثابت کنند یا تغییر دهند؟ با اعتقاد به چه چیز حاضر می‌شدند کتک، دستگیری و اخراج را تحمل کنند؟ آیا اعتراض آن‌ها برای آرمان والاتری بود، یا آنجا بودند چون سرگرمی خاص یا انگیزه‌ی دیگری نداشتند ـ شاید فقط حوصله‌شان سر رفته بود؟ دلش می‌خواست ازشان بپرسد، ولی می‌دانست مانع نفوذناپذیری میان او و آن‌ها هست، مانعی که نماد آن دوربین و علامت واحد سیار روی ماشین‌اش بود. مانعی به وقاحت دو دور سیم خارداری که کشورش را از همسایگان خود جدا کرده بود یا حداقل از کشوری که زمانی دیوانه‌وار تلاش ‌کرده بود به آنجا بگریزد. گاه از بودن در این سوی مانع اضطراب عجیبی حس می‌کرد در عین حال، احساس امنیت هم می‌کرد. از کسی کتک نمی‌خورد یا کسی بازخواستش نمی‌کرد یا سعی نمی‌کرد با ماشین آب‌پاش از خیابان دورش کند. جمعیت صفوف خود را فشرده کرد، با اینکه تعداد افراد از چند صد نفر تجاوز نمی‌کرد. زنی جوان تکه‌ای پرچم سفید را بالای سر برد. روی آن نوشته بود دود کمتر، هوای بیشتر. از پرچم فیلم گرفت و هم زمان به صورت و دست‌های زن توجه کرد.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۶۶ کیلوبایت
تعداد صفحات
293 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۹:۴۶:۰۰
نویسندهایوان کلیما
مترجمگلبرگ برزین
ناشرنشر افکار
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
Cekani na tmu, cekani na svetlo
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۸/۳۰
قیمت ارزی
3 دلار
قیمت چاپی
100,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۶۶ کیلوبایت
۲۹۳ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
٪30
67,000
46,900
تومان

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
در انتظار تاریکی، در انتظار نور
ایوان کلیما
نشر افکار
منتظر امتیاز
٪30
67,000
46,900
تومان