از همان ماه های اولی که به دنیا آمده بود تا میآمد گریه کردن را شروع کند، مادرش پستان را در حلقش میگذاشت و میگفت لالالالا... پیش پیش پیش... گریه نکن! ساکت شو الان لولو میاد که تور رو بخوره! شبها که صدای گریهاش بلند میشد، پدرش میگفت: بچه را ساکت کن سرم رفت!
کمی که بزرگتر شد، هم پدر و هم مادرش مرتب به او امر میکردند که: بچه صدا نکن! ساکت باش! آروم بگیر...
اگر برایشان مهمان میآمد، باید مثل مجسمه کنار دیوار مینشست و صدایش در نمیآمد... - بخشی از کتاب -
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 10.۵۵ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۷:۳۰ |
نویسنده | عزیز نسین |
مترجم | املیا مهاجر گزی |
راوی | حسین نصیری |
ناشر | گیوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۱۶ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |