«شکارچی از جا پرید و با ابروهای درهم به اطراف نگاه کرد. زنی سیساله، با چهرهای رنگپریده و داسی در دست، کنارش سبز شد. زن، با لبخندی شرمگین، سعی داشت به صورت مرد نگاه کند.
شکارچی ایستاد و به عمد چخماق تفنگ را سر جای خود برگرداند و گفت: «اِ! پِلاگیا، تویی؟ اینجا چه کار میکنی؟»»
داستان صوتی «شکارچی» ماجرای پلاگیا و مرد شکاریست؛ به قلم آنتوان چخوف و صدای فیروزه لطفی. داستانی که هم مرد در آن بازنده است و هم زن. شاید مثل زندگی مشترک خیلی از آدمهای دیگر.
داستان کوتاه «شکارچی» ماجرای زن و مردی است که به اجبار ازدواج کردهاند. مردِ داستان از رفاه بیشتری برخوردار است و اعتنایی به زندگی مشترک با زن ندارد. و زن با همه بیمهریها و بیتوجهیهای مرد به او دلبسته شده است. زن از مرد میخواهد که حداقل به خانهیشان سری بزند و با زن دیداری تازه کند؛ دیداری که حتی ممکن است به بددهنی و کتک برسد، و زن این را میداند!
شاید بتوان گفت شخصیتهای این داستانِ صوتی هر دو بازندهاند. هر کدام چیزی باختهاند؛ مرد اعتبارش را و زن زندگیاش را. و هیچ کدام جز رنج و درد خود، رنج دیگری را نمیتواند ببیند. بین آنها دیوار بزرگی کشیده شده تا جنبههای مختلف زندگی هم را نبینند. آنقدر با توانایی و زندگی همدیگر بیگانهاند که میشود تاثیرش را در رفتار و حرفهایشان دید؛ یکی از سر تعریف و تمجید و دیگری از سر تخریب و تحقیر.
پایان داستان «شکارچی» نقطه اوج عاطفی آن است. باید کمی در حالات شخصیتها عمیق شویم تا خواسته پنهانشده در چشمهایشان را دریابیم و ترجمهای دقیق از آن داشته باشیم. گاهی برایش لازم است سری به فرهنگ و ساختاریهای اجتماعی بزنیم و گاهی باید شخصیتها را جدا از جامعه و در فردیتشان کشف کنیم؛ این به عهده شماست که چه تفسیری از جهان داستان این زن و مرد داشته باشید.
هماهنگی نثر چخوف در کنار صدای زیبا و دلنشین فیروزه لطفی شنونده را بیهیچ تعللی به دل ماجرا میکشاند. خودتان را به دست این همنشینی بسپارید تا به دنیای داستانی و جذاب «شکارچی» وارد شوید و کیفش را ببرید.
زنان، این نیمی از جمعیت جهان، که بسته به اینکه فرهنگ زمانه در چه اوضاعی به سر ببرد، احساس خوشبختیشان کم یا زیاد میشود، هر یک داستانهایی ناگفته در دل دارند که اگر عیان شود، چه خندهها و گریهها و فریادها و آوازها که شنیده نخواهد شد؛ نوین کتاب در قالب مجموعهای به نام «روایت آواهای سوپرانو» صدای لطیف و گاه حزنانگیز و گاه سرخوشانه جمعی از زنان تاریخ ایران و جهان را منتشر کرده است که داستان پیش رو، یکی از آنهاست.
داستان «شکارچی» بخشی از مجموعه داستانهای زنانه «روایت آواهای سوپرانو» است که هر یک به شکلی به موضوع زنان میپردازند و دبیری این مجموعه بر عهده حسین مسعودی آشتیانی است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 15.۰۵ کیلوبایت |
مدت زمان | ۱۵:۵۸ |
نویسنده | آنتوان چخوف |
مترجم | نجما ذوالفقاری |
راوی | فیروزه لطفی |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۱۲ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ترجمه و اجرایی عالی. خواننده رو با خودش به قشنگیِ داستان، همراه میکنه و لحظاتی دور میشی از دنیای واقعی ،که کار داستان همینه. ممنونم از مترجم و مجری و تیم قوی نوینکتاب. پیشنهاد میکنم👍
ترجمه آنقدر روان و دقیق است که خوب میشود حس دو شخصیت را درک کرد. یکدست و دلچسب.راوی هم با احساس توانسته است اجرای خاطرهانگیزی بسازد.از شنیدن این کار بسیار لذت بردم.
افتضاح واقعا بی معنی و کوتاه. اصلا چخوف چطور تونسته اینو بده چاپ کنن. یه مکالمه ده دقیقه ای بین یه مرد خودبین و بی ادب و یه زن بدبخت و اویزون همین
درود به نظرم ترجمه ی روان و عالی در کنار گویندگی شیوا باعث ترغیب به شنیدن این کتاب میشه.
با وجود کوتاهی اطلاعات زیادی از زمان مودد نظر و فرهنگ منطقه میده . و داستان تکراری و تلخ تبعیض جنسیتی
درود عالی بود ترجمه روان و اجرا خوب
ترجمه ای روان و روایتی جذاب..ممنونم
ترجمه خوب