خواب قیلوله سه شنبه
قطار از دالان لرزانی پر از صخره های قرمز رنگ خارج شد، وارد کشتزارهای متقارن و بی شمار موز شد، و هوا مرطوب شد و دیگر نسیم
دریا حس نشد. دود خفه کننده ای از پنجره واگن داخل شد . در جاده باریک موازی خط راه آهن گاری هایی دیده می شدند که گاوهای اخته آن ها را می کشیدند و بارشان خوشه های سبز موز بود. در آن طرف جاده در فضاهایی که تک و توک کشت نشده بودند، اداراتی که پنکه ی برقی داشتند، اردوگاه های آجری قرمز رنگ وجود داشت و در میان نخل ها و ، بوته های گل رز گرد گرفته، اقامتگاه هایی وجود داشت با صندلی و میزهای کوچک سفید روی تراس هایشان. ساعت یازده صبح بود و هنوز گرما آغاز نشده بود.
زن گفت: «بهتر است پنجره را بالا بکشی. موهایت پر از دود می شود.»
دخترک سعی کرد این کار را بکند ولی کرکره در اثر زن گزدگی گیر کرده بود.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 758.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 144 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۴۸:۰۰ |
نویسنده | گابریل گارسیا مارکز |
مترجم | نازنین نوذری |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری نوروز هنر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۲۵ |
قیمت ارزی | 1 دلار |
قیمت چاپی | 25,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |