کتاب زمستان برایان نشر ادبیات معاصر

این کتاب برای آن دسته از خوانندگان کتاب «تبر» و «رودخانه» نوشته شده که برایم نامه می‌نوشتند (روزی دویست نامه دریافت می‌کردم) و می‌گفتند احساس می‌کنند داستان برایان رابسون ناتمام مانده است. آن‌ها می‌گفتند: «داستان با ابهام به پایان رسید.» می‌پرسیدند: «اگر برایان نجات پیدا نمی‌کرد، اگر مجبور بود در زمستان زنده بماند، چه می‌شد؟» از آنجا که زندگی من با بقا در زمستان عجین بوده است (شرکت در ایدیتارود ، شکار در سنین جوانی و نوجوانی)؛ این چالش در نظرم جالب شد، پس تحقیق کردم و زمستان برایان را نوشتم و تعریف کردم اگر برایان نجات پیدا نمی‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد.

برای این داستان، باید اساس داستان «تبر» را تغییر می‌دادم و تصور می‌کردم که اگرچه برایان بسته‌ی نجات را از هواپیما برداشت، اما نتوانست بی‌سیم را راه‌اندازی و نجات پیدا کند. به غیر از این مورد، امیدوارم به داستان «تبر» وفادار مانده باشم و این کتاب به مسئله‌ی زنده ماندن برایان در زمستان پاسخ دهد.

بااین‌حال، این نکته‌ی مهمی است که اطلاعاتش حیاتی بود؛ او برای زنده ماندن در زمستان باید با بقا در تابستان آشنا می‌بود. اگر برایان بدون هیچ دانش قبلی از شکار، بقا و بدون آن تجربیات سخت در تابستان وارد زمستان می‌شد، احتمالاً با هر میزان از شانس یا توانایی جانش را از دست می‌داد.