سال ها پیش پادشاهی بود که وزیری طمعکار و حریض داشت. یک روز که پادشاه در باغ قصر مشغول قدم زدن بود، وزیر با عجله پیش او آمد و پس از سلام و احترام گفت: پادشاها، امروز تعداد زیادی بازرگان از سرزمین های دور با کشتی به کشور ما آمده اند و گنجینه ها و جواهرات فراوانی به همراه دارند.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 518.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 82 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۴۴:۰۰ |
نویسنده | روشنک حیدری |
ناشر | آیسان نگار |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۷/۰۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |