0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  سرم را چسباندم روی تن شان نشر تا

کتاب سرم را چسباندم روی تن شان نشر تا

کتاب متنی
نویسنده:
ناشر:
درباره سرم را چسباندم روی تن شان

من و دو همسفر دیگر، بلیط‌های یک کوپه را خریده‌ایم که غریبه‌ای کنارمان نباشد. مسیر طولانی بنگلور تا بمبئی، جای این را نمی‌گذارد وصله‌ی ناجوری را تحمل کنیم. کوپه‌ها در ندارد. شال بزرگ سفیدی را به درگاه وصل می‌کنیم که رهگذرها با نگاهشان خلوت‌مان را بر هم نزنند.


با خانم «میم» و «کاف» قبل از سفر آشنا نبودم. فکر کردیم اینطوری امن‌تر است. چسبیده‌ایم به هم و راه افتاده‌ایم. دلمان گرم است توی غربت تنها نیستیم. امنیت داریم. امن. امنیت. چه بی‌معنی!


خانم کاف، وسایلش را با دقت و وسواس، روی تخت طبقه‌ی بالا می‌چیند. کیف‌ دستی را می‌گذارد کنارش. بطری آب‌معدنی را هم در می‌آورد و دو سه جرعه می‌نوشد. کنسرو، تخم مرغ آب‌پز و نان، گرفته‌ایم. میوه هم همراه‌مان آورده‌ایم. شنیده‌ایم غذاهای بین راه مطمئن نیستند.


قطار که راه می‌افتد، دلم هُری می‌ریزد. انگار بار اول است. با این‌که یک بار این مسیر را رفته‌ایم، برگشت برایم مثل رفتن است! جزئیات روزهای گذشته به خاطرم نمانده. حتماً مثل خیلی‌ها باید نگران شوم که چطور ممکن است یادم نمانده باشد سه روز پیش چه خوردم یا هشت روز پیش به چه چیز فکر می‌کردم، اما اهمیتی برایم ندارد. نگرانی وقت‌هایی پیش می‌آید که چیزی را بخواهی بدانی یا منتظرش باشی و این امکان بی‌خبر ماندن یا سر نیامدنِ انتظار، حالتی ناخوشایند در تو ایجاد بکند. شک و تردید. شدن یا نشدن. رسیدن یا نرسیدن. فراموش شدن یا فراموش کردن. کافی است یک بار، از دست رفته باشی و زنده بمانی تا بفهمی همه‌شان چقدر بی‌معنی هستند.

-از متن کتاب-

کلیدواژه‌های مرتبط:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
518.۰۰ بایت
تعداد صفحات
126 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۴:۱۲:۰۰
نویسندهشیرین ورچه
ناشرنشر تا
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۶/۲۹
قیمت ارزی
4 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۵۱۸.۰۰ بایت
۱۲۶ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
20,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
سرم را چسباندم روی تن شان
شیرین ورچه
نشر تا
منتظر امتیاز
20,000
تومان