رفقا، همقطاران و دوستان ارجمندم، برای من جای بسی خرسندی است که پس از دو ماه ترک خدمت، پس از دو ماه گوشهگیری و انزوا و بالاخره پس از دو ماه محرومیت از تمام حقوق آزادی و عدالت اجتماعی، امروز میتوانم، با تقدیم کتاب، با شما صحبت کنم، بیریا درددل نمایم و آنچه را که به مقتضای مصالح عالی اجتماع و ملت باستانی ایران است با همقطاران عزیزم در میان گذاشته و در اطراف آن وارد بحث گردم.
امروز ایران در سر یک دوراهی خطرناک و مهیبی واقع شده که با کوچکترین غفلت و کمترین توجهی ممکن است راه منفی پیش گیرد، به طرف انحطاط متمایل شود و بالاخره تا مدتی از نعمت هر گونه آزادی و استقلال محروم گردد.
ملت ایران به مقتضای نوامیس خللناپذیر طبیعت و به حکم قانون تکامل و اصل دینامیک در حال تغییر و تحول است. این تغییر و حرکت ما در تمام شئون اجتماعی ما اعم از مسائل اقتصادی و روابط بین افراد محسوس و مشهود بوده و تحول افکار جوانان میهنپرست که زاییدهی همین روابط و مسائل است به خوبی ظاهر و نمایان میباشد.
این جنبشها، این حرکات و این همه نغمههای آزادیخواهی و تجددطلبی کاملاً طبیعی و لازمهی یک اجتماع زنده - یک اجتماع مترقی و یک اجتماع هوشیار و آزاد است.
در این دنیای پرآشوب، در این دنیایی که حتی میهنپرستان جزایر دورافتادهی اندونزی و جاوه با نداشتن وسایل کافی تن به جنگهای غیرمساوی داده و با نیروی عظیم امپراتوری انگلیس مصاف میدهند.
در این دنیایی که نغمهی آزادی ملتها در تمام اروپا طنینانداز است قطعاً ملت کهنسال ایران حق خواهد داشت که خود را از زیر نفوذ استعمار طلبانهی کشورهای بزرگ نجات داده و با جنبشهای ملی اجازه ندهد که بازهم گلویش در زیر چنگال خونآلود استعمارطلبان اروپایی و دلالان داخلی فشرده شود.
من نیز به مقتضای همین جوش و خروش و به موازات همین نهضتهای آزادیخواهانه، لازم میدانم که در تحت چند عنوان مختلف که زنجیروار به هم بستگی داشته و لازم و ملزوم یکدیگرند حقایقی را برای شما روشن کنم. همان حقایقی که دانستنش برای شما کفر محض بوده و به زعم خائنین و دلالان استعمار، مخالف مصالح عالیه به شمار میرود.
میخواهم درضمن یک کتاب مختصر و مفید تا اندازهای که برای یک جوان روشنفکر، یک افسر علاقهمند به ایران و فرزند میهنپرست کشور باستانی ما ضروری است شما را به رموز بعضی تغییرات غلط و برخی تفسیرات باروا آشنا کنم.
میل دارم از روی آن بتهای پلیدی که غالباً باعث بدبختی و بیچارگی این ملت شدهاند پرده بردارم و به این نوع افسانهها که به هیچ وجه مناسب با قرن بیستم و عصر اتم نیست خاتمه دهم. به همین جهت کتاب مختصر خود را به بخشهای زیر تقسیم میکنم.
۱ – دورهی دیکتاتوری نظامی و مسئلهی انحطاط ملت ایران
۲ - موضوع افسران فراری و تشکیل حزب نهضت ملی
۳ - ترک خدمت و انزوای من
۴ - سیاست استعماری انگلیس و نهضتهای آزادیخواهی