شادمانی تنها به قیمت سرپیچی بهدست میآید؛ سرپیچی شرط لازم حیات ذهن است و سوژه را به قسمتی از بازگشت، چرخش، نوسازی و دور زدن فرامیخواند. بر خلاف مفهوم معاصر «سرپیچی» که به کنش سیاسی در سطح کلان محدود میشود، کریستوا به ریشههای این واژه باز میگردد تا نشان دهد که اصیلترین کنش سیاسی شکلی درونی از سرپیچی است که به تخطی از ممنوعیتها، هنجارها، ارزشها و قوانین دورنی دلالت دارد. در این کتاب کریستوا مفهوم سرپیچی را در ارتباط با حوادث جنبش می ۱۹۷۸ فرانسه بررسی میکند و به ارزیابی جنبههای سیاسی و فلسفی آن میپردازد.