اخلاق نیک بهعنوان ابزاری انسانساز که آدمی را از دیگر موجودات متمایز میسازد و زمینههای تحقق و تکامل ایمان را برای مؤمنان هموار میکند مورد توجه جدی شارع اسلامی است و در کنار فقه و اعتقادات یکی از ارکان اصلی این دین قلمداد میشود. نهادینه کردن خلقوخوی پسندیده و روابط سالم و پایدار اجتماعی مناسب در حیات انسانها مورد توجه اسلام است و بهرهگیری از عقاید در این جهت، اصلی بنیادین به شمار میرود. با اهتمام به ماهیت اخلاقی تعالیم اسلامی و سهم اثرگذار دین در تکوین و تعالی مبانی و اصول اخلاقی؛ نوشتار حاضر با طرح این سؤال که: آموزههای اعتقادی در اخلاقی زیستن آدمی چه تأثیری دارد و رویکرد اعتقادی علامه طباطبایی و شهید مطهری در پردازش اخلاقی آنها چه سهمی داشته است؟ در پی آن است که ضمن بررسی مفاهیم دین و اخلاق و کارکردها و مناسبات متقابل این دو مفهوم، جایگاه مبانی دینی را در نظاممندی و کارآمدی اخلاق اجتماعی بررسی نماید.
پرواضح است که اعتقاد به خداوند متعال و رسل او و اعتقاد به معاد از سازندهترین مبانی اعتقادی اسلام است. بایدها و نبایدهای اخلاقی باید از یک پشتوانه اعتقادی محکمی برخوردار باشد تا بشر بتواند خود را ملزم به رعایت حدودوثغور اصول اخلاقی نماید. اعتقاد به خداوند متعال به معنای اعتقاد به هدفدار بودن جهان است؛ با هدفدار بودن جهان، انسان نیز هدفمند میشود. در همین جهت، عدالت، برابری، ایثار و همه بایدها و نبایدهای اخلاقی با مفهوم و پرمحتوا خواهد بود و نیازمندی به هدایتگرانی که راه درست را به وی نشان دهند و به سمت خیر، صلاح و رعایت ارزشهای اخلاقی رهنمون گردند ضروری نشان میدهد.
این کتاب با هدف آشکار ساختن تأثیرات اخلاقی اعتقادات و باورهای انسان بر زندگی وی با تکیه بر دیدگاههای علامه طباطبایی و شهید مطهری، به نگارش در آمده است.