در زمانهای دور، آن قدیمترها، در شهری آباد، یک زن و شوهر زندگی میکردند. آنها زندگی شادی داشتند. اسم زن نازکوکب خاتون و اسم شوهرش آقاتاجرمیرزا بود. آنها خانهای بزرگ داشتند، با کلی مال و اموال، کلفت، نوکر و آشپز، خانهزاد. پسری داشتند کاکل زری، مثل قرص قمر. اسم آن پسر چه بود؟ مشمش قلیخان. این نمایشنامه درباره «مشمش قلیخان» است و شنیدنش برای هر پیر و جوان و اهل خانهای لذتبخش است. مهمتر از آن راوی کتاب است که صدایش در دل همه ما نشسته و یاد و خاطرهاش هیچگاه از خاطرمان نمیرود: صدای مرتضی احمدی. نمایشنامه «مشمش قلیخان» را با صدای بهیادماندنی و گیرای مرتضی احمدی میشنویم و خاطرات کودکی خودتان نیز زنده میشود. نمایشنامه «مشمش قلیخان» یک اثر تخیلی و قدیمی است. داستان پسرکوچولوی نازپروردهای است که دارد راهورسمهای زندگی را در طول داستان یاد میگیرد و رشد میکند. استفاده از راوی در نمایشنامه کودکان گروه سنی الف، تاثیرات تربیتی-آموزشی اثر را افزایش میدهد. به کار گرفتن این شیوه نوشتار کار دشواری است و باید به دقت انجام شود و در این نمایشنامه صوتی ظرافتهای محتوایی و شنیداری آن در نظر گرفته شده و شما را برای شنیدن یک اثر خوب آماده میکند. کودکان در دوره پیشدبستان هنوز تفکر منطقیشان شکل نگرفته است و ساخت و فرم دادن به تفکر منطقی از طریق داستان میتواند یکی از بهترین راهها برای رشد تفکر عملیاتی آنها باشد. حال تصور کنید صدای ماندگاری که در کارتون پینوکیو، روباه مکار بود، در سندباد، بابا علاءالدین و در شکرستان راوی، این بار نیز روایتگر نمایشنامه «مشمش قلیخان» است. بله، درست حدس زدید! مرتضی احمدی راوی داستان کودکانه «مشمش قلیخان» است و نوین کتاب آن را تقدیم به تمام کودکانی میکند که داستان و داستانشنیدن را دوست دارند. نهتنها کودکان، که ما آن را تقدیم به بزرگسالانی میکنیم که هنوز روح شاد کودکی درونشان زنده است. نمایش «مشمش قلیخان» در جشنواره کودک و نوجوان اصفهان برگزیده تماشاگران سال ۱۳۸۶ بوده است. این نمایشنامه به قلم گیتا داودی نگاشته شده و ترانههایش را رودابه حمزهای و ناصر آویژه سرودهاند. آهنگهای این نمایشنامه صوتی نیز به دستان هنرمند فرید نوایی نواخته شدهاند. نمایشنامه صوتی «مشمش قلیخان» اینگونه شروع میشود: «در زمونهای قدیم، توی شهری آباد زندگی میکردند یک زن و شوهر شاد. نازکوکب خاتون، آقاتاجرمیرزا، خونهای داشتن و مال زیاد، کلفت و نوکر و آشپز، خونه زاد. زندگی راحت و شاد. آقاتاجرمیرزا پی کار هی تو سفر، نازکوکب خاتون تو خونه پیش پسر، پسره، چه پسری، پسری کاکل زری مثل قرص قمری، اسم اون پسر چی بود؟ بود مشمش قلیخان. چون یکی یکدونه بود، چشم و چراغ خونه بود، دائما دنبال یک بهونه بود. نقنق و غرغر و جیغجیغِ مُدام. همهچی بخر برام. اینو میخوام، اونو میخوام...» خیاطباشی در بخش دیگری از داستان میگوید: خیاطباشیام خیاط این شهر خیاطی رو فوت فوتم از بهر دوختام همگی تکن تو هر جا جنس پارچههاش خوبن و اعلا من کوک میزنم همچین و همچون، بابا وقتی بپوشی زود بشی حیرون، بابا پیرهن بدوزم پیدا نشه تو هیچ مغازه وقتی بپوشی ننه جونت بهت بنازه جانم بهت بنازه بهت بنازه، آقا بهت بنازه و...
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 43.۲۲ مگابایت |
مدت زمان | ۰۱:۰۲:۵۰ |
نویسنده | ناصر آویژه |
نویسنده دوم | گیتا داودی |
نویسنده سوم | رودابه حمزه ای |
راوی | رضا آفتابی |
راوی دوم | مرتضی احمدی |
راوی سوم | سودابه میرکریمی |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۵/۲۱ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
برای کتابی با این حجم کم خیلی گران است.با توجه به اینکه به مرحوم مرتضی احمدی هنرمند فوق العاده هم با این اجرای عالی چیزی نمی رسد