سومین و آخرین قسمت یک مجموعه داستان تاریخی و ترسناک. حمیدرضا شاهآبادی در کتاب دروازهی مردگان ۳: چاه تاریکی، ماجرای دو پسر نوجوان را روایت میکند که زندگی آنها با وجود یک قرن فاصله، در نقطهای وهمآلود و سؤالبرانگیز با یکدیگر تلاقی میکند. وقایع این سهگانه، پای مجید را در جستوجوی حقیقتِ زندگی رضاقلی به جاهای عجیب و موقعیتهای دلهرهآوری باز میکند.
- دربارهی کتاب:
در دو قسمت قبل این مجموعه با عناوین «قبرستان عمودی» و «شب خندق»، دیدیم که چگونه پای شخصیتهای اصلی داستان در گیرودار وقایعی هولناک و دلهرهآور به دنیای مردگان باز میشود و هر یک از آنها به طریقی مجبور به انجام کاری میشوند که چندان خوشایند و دلخواه نیست. در کتاب دروازهی مردگان ۳: چاه تاریکی نیز ماجراهای رضاقلی و مجید ادامه مییابد و خواهیم دید که گردنههای بسیار رعبانگیزتر بر سر راه آنان قرار میگیرد.
ماجرای کلی مجموعهی دروازهی مردگان که اکنون قسمت سوم و آخر آن در اختیار شما قرار دارد، از این قرار است که خودزندگینامهی پسر نوجوانی به نام رضاقلی، طی وقایعی عجیب به دست فردی به نام مجید افتاده و اکنون مجید به دنبال کشف حقیقت، راهی خانهای پرماجرا و قدیمی در تهران شده است. در دو قسمت اول مجموعه میخوانیم که چرا این خانه به مکانی رعبآور و وحشتناک تبدیل شده است. اکنون و در قسمت سوم این سهگانه با عنوان چاه تاریکی، داستان از جایی شروع میشود که مجید به همراه خواهرش لیلا، پدرش و شخصیت دیگری بهنام اکبر، راهی سفری به کاشان میشوند.