مادر دختر شش سالهای به نام رستا هستم. همیشه دوست داشتم دخترم به کتاب علاقمند شود و به جای سرگرمیهای کاذب دنیای کودکانه خود را در کتابهای جستجو کند. چون بر اساس تجریبات که نشئت گرفته از دنیای پیرامونم بود به این نتیجه رسیدم افرادی که قوه تخیل زیادی دارند موفقتر هستند و هم اینکه از نظر شخصیتی قوی تر میباشند. آنها راحت تر می توانند با مشکلات پیش آمده در زندگی برخورد کنند و با ذهن فعال خود راه کارهای جدیدی بسازند.
تخیل یا به نظرم همان تصویر سازی ذهنی با شنیدن قصه و کتاب خواندن میسر میگردد.
پدرم در میان خویشاوندان و آشنایان به پدر افسانه ها شهرت داشت و همیشه با قصه های پر هیجان و شنیدنیش کودکان را آرام می کرد. خوب به خاطر دارم وقتی به شخصیت های که او از آنها نام میبرد فکر می کردم به طور ناخودآگاه در ذهنم به این اشخاص ناپیدا جان میدادم و لباس ها های متنوع می پوشاندم، یکی را چاق دیگری را لاغر تجسم می کردم..
و کم کم ذهنم طوری طراحی شد که حتی اگر یکی از دوستانم خاطره ای تعریف می کرد به طور ناخودآگاه در فکرم به تصویر تبدیل می شد درست مثل فیلم.
البته خیلی ها فکر می کنند انیمیشن یا کارتون هم قوه تخیل را زیاد می کند. که صد البته اشتباه است. لقمه آماده در دهان کودک گذاشته میشود و باعث تنبلی ذهن می گردد. آنچه را که می بیند به سرعت می پذیرد و از دریچه ذهن عبور نمی کند..
پس کتاب خواندن بهترین گزینه برای کودکانی است که می خواهند فردا با قدرت تخیل خود جوانان خلاقی شوند.