یک روز پاییزی بود، قطرههای باران نمنمک بر روی جام پنجره فرود میآمدند دو مرد یکی دیلاق و لاغر و دیگری خپله و کوتاه قامت با لبخند و چهره مشکوکی به من نگاه میکردند کمی ترسیده بودم. پرستاری با صورت معصومانه و لباس سرمهای همچو یک ناجی دستی بر روی سرم کشید. امروز حالت چطوره؟ نه خوانندهی عزیز، داستان از اینجا شروع نمیشود باید به عقب برگردیم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 632.۶۰ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | دانیال کاظمی زیرابی |
ناشر | انتشارات اودیسه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۵/۰۴ |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
شخصیت همایون خودش یجورایی نویسندس و افکاری که خودش روی کاغذ پیاده میکنه رو میخونیم و این برای من خیلی جالب بود
خوب بود من که خوشم اومد🙌🏻