با تکیه بر آثار اروینگ گافمن، هارولد گارفینکل و هاروی ساکس، در کنار برخی نگرانیهای منطقی تعاملی نمادین و پدیدههای اجتماعی بسیار سستتر، حداقل به دلیل این واقعیت، هدف من ایجاد مرزها و یک قانون قطعی از مفاهیم و مطالعات نیست، که از طریق آن به برخی از تفاوتها و تنشهای مهم بین اجزای این صورت فلکی عقاید و سنتها پی میبرم. با این حال، همانطور که توسط رالز (۱۹۸۹) اشاره شده است، کار گافمن، روششناسی و تجزیه و تحلیل مکالمه در مورد مطالعه نظم کنش متقابل، دستگاه قدرتمندی را فراهم میکند که از طریق آن نظم تعامل، به عنوان یک ایده کلیدی در علوم اجتماعی، قابل درک است. و همچنین درمورد یک رویکرد متمایز که بینش بزرگی را در مورد عملکرد ارائه میدهد، و همچنین به مسئله کلاسیک سازمان اجتماعی و امکانات آن اطلاع رسانی میکند. برای این منظور، این کتاب کوتاه از این الهامات استفاده میکند و بررسی میکند که چگونه درک جامعه شناختی از تعامل اجتماعی در زمان دیجیتال را شکل میدهند. هدف من در اینجا پذیرفتن روح سخاوت فکری و انگیزه فراتر رفتن از یک خودشیفتگی تفاوتهای کوچک بین اشکال متمایز اما اغلب همسو از تحقیق جامعه شناختی است.
در انجام این کار، من به کلیات و اختلافات پیرامون اصطلاح جامعه توجه دارم. با این حال، بدون تکرار این موارد در اینجا، قرار دادن اصطلاحات "جامعه و "عصر دیجیتال" ملاحظات زیادی را برمی انگیزد. یکی از ملاحظاتی که در ابتدا به ذهن متبادر میشود، مفهوم سازمان اجتماعی و تغییری است که «جامعه در عصر دیجیتال» ممکن است با آن مطابقت داشته باشد. کار پیشگامانه مانوئل کاستلز بر روی جامعه شبکهای یک مفهوم سازی قوی از نظر اجتماعی ارائه کرده است که مرتبط باقی میماند و از بسیاری جهات، پیامدهای اجتماعی انقلاب دیجیتالی را که ما در این برهه از تاریخ تجربه میکنیم، پیشبینی میکند (کاستلز، ۲۰۱۱). مفهوم ریختشناسی اجتماعی و تقدم شبکهها به عنوان ویژگی اصلی سازمان اجتماعی در زمان دیجیتال است، ارتباط تنگاتنگی با دیدگاه و کار کاستلز دارد. این ایدهای است که مورد بررسی نظری و تجربی قابل توجهی قرار گرفته است و نیازی به تکرار آن در اینجا نیست.
در این کتاب مفهوم جامعه در عصر دیجیتال در میان آن دسته از جامعهشناسیهای انجمنی، رابطهای و تعاملی که سرسختانه در گوشه و کنار سازمانهای علمی اجتماعی رسمی باقی میمانند، بازنویسی میشود. برای تکرار، این اشکال کوشش جامعهشناختی را میتوان به سادگی بهعنوان تعاملگرایانه توصیف کرد و شامل آثار تعاملگرایی نمادین کلاسیک، اروینگ گافمن، هارولد گارفینکل و هاروی ساکس میشود. همچنین به کارهای دیگری اشاره میکند که ممکن است با این سنت ارتباط داشته یا نداشته باشند - اما میتوان درک کرد که برخی از این نگرانیها را در رابطه با روابط اجتماعی دیجیتال به یک طریق یا به روشی دیگر منعکس و تقویت میکند. نکتهای که در اینجا به آن اشاره میشود، اشاره به الزامی برای تولید یک ثبات قطعی از ایدهها و مطالعات در رابطه با جامعه در عصر دیجیتال نیست، بلکه در نظر گرفتن این است که چگونه یک حساسیت تعامل گرا از قبل چیزی مهم را دربرداشته و خواهد داشت. در مورد نحوه برخورد ما با جامعه دیجیتال و روابط اجتماعی به عنوان دستکم تا حدی، محصول تعامل اجتماعی و فنی و ظرفیتهای روزمره انسانی صحبت میکنیم.
-بخشی از مقدمه-