درباره شیوه های فرزندپروری و مسائل روانی دانش آموزان
یک کودک، اساساً متکی بر والدینش بوده که شامل تلاش برای دستیابی به وظایف رشدی میگردد. موانع موجود در دستیابی به وظایف رشدی کودک میتواند موجب به وجود آمدن احساس خود کم بینی، پرخاشگری و عدم توانایی در برقراری ارتباطات اجتماعی گردد۱. والدین اساساً میخواهند که کودکانشان به صورت نرمال رشد کرده و پیشرفت نمایند، اما گاهی آنها از این امر آگاه نیستند که شیوهی تربیتی که اعمال مینمایند مانند تربیت مستبدانه، میتواند تاثیری منفی بر کودکانشان بگذارد. تربیت مستبدانه در واقع متناقض بوده، پرورش یافته نیست، استقلال و آزادی کودکان را نمیپذیرد، پاسخ دهی و حمایت کمی نسبت به کودکان داشته و از مقررات و تنبیههای سختی در مقابل کودکان استفاده مینماید. والدین مستبد از کودکان انتظار اطاعت دارند و اگر آنها این کار را انجام ندهند، تنبیه خواهند شد که میتواند اثری منفی بر عزت نفس و موفقیتهای علمی آنها داشته باشد۲. تنبیه بدنی تقریباً برابر با سوء استفاده از کودکان میباشد، لذا در صورتی که تنبیه بدنی بیش از اندازه انجام شود، میتواند به عنوان سوء استفاده از کودک تلقی گردد.
اطلاعات به دست آمده از کمیسیون حمایت از کودکان اندونزی در سال ۲۰۱۵ نشان داد که تعداد پروندههای سوء استفاده از کودکان هر ساله افزایش پیدا میکند. بر اساس مطالعهی محیطی از سال ۲۰۱۱ تا سال ۲۰۱۵، پروندههای مرتبط با تربیت، دومین مورد از انواع سوء استفاده از کودکان در اندونزی میباشد که تعداد آنها تقریباً برابر با ۳۱۶۰ پرونده است. در استان ما لوکو، بسیاری از والدین هنوز از تربیت مستبدانه همراه با رفتارهای خشونت بار استفاده مینمایند. اثرات منفی تربیت مستبدانه میبایست پیشبینی شده و از آ نها جلوگیری بهعمل آید. بنابراین فراهم آوردن اطلاعات مناسب برای والدین جهت درک بهتر شیوههای تربیتی مناسب بسیار حیاتی است. به علاوه، فراهم آوردن اطلاعات میبایست به والدین کمک نماید تا از تربیت مستبدانه اجتناب ورزند