با خانم و آقای گرانت آشنا شوید.این کار را بکنید،آن ها خیلی هم بد نیستند.اما نه،شاید کمی هم بد باشند یا حتی خیلی بد باشند. اما سانی که یک جورهایی پسر این خانواده است،پسری خیلی معمولی است.خانواده ی گرانت او را از روی بند رخت دزدیده اند.وقتی سانی خیلی کوچک بو،او را از گوش هایش به بند رخت آویزان کرده بودند.از همین معلوم میشود چه پدر و مادر شلخته ای داشته.(برای همین موهای سانی به هم چسبیده و سیخ است و هیچ وقت هم صاف نمیشود.حتی اگر سعی کنید با چسب آن را به حالت اول برگردانید.) اگر با ماجرای این داستان همراه شوید با لرد بیگ عمارت بیگ و دشمن بیگ و می می(واکسی عمارت بیگ که شبیه پسرهاست اما دختر است)و...آشنا خواهید شد...