در سال ۲۰۱۵، «جو بایدن» معاون رئیس جمهور وقت، از آزمایشگاه یک استارت آپ جدید در شهر «نیوآرک» ایالت «کالیفرنیا» بازدید کرد: شرکت «ترانوس» که خود را تولیدکننده ی ابزارآلات پزشکی معرفی کرده بود. «بایدن» چندین ردیف از تجهیزات به نظر پیشگامانه (برای انجام آزمایش خون) را دید و این مکان را «آزمایشگاه آینده» لقب داد.
آزمایشگاه اما تقلبی بود. دستگاه هایی که «بایدن» مشاهده کرده بود، کار نمی کردند و فقط برای این بازدید به آن مکان منتقل شده بودند. «جو بایدن» اما تنها کسی نبود که این صحنه آرایی را باور کرد. در دوره ی کوتاهی که شرکت «ترانوس» به عنوان یکی از نویدبخش ترین استارت آپ ها در «سیلیکون ولی» در نظر گرفته شد، چندین سرمایه گذار شناخته شده حدود ۹۰۰ میلیون دلار به این شرکت پرداخت کردند. «ترانوس» حالا به سوژه ای محبوب برای رسانه ها تبدیل شده بود و انگار همه می خواستند سهمی در آن داشته باشند. علاوه بر این ها، بنیان گذار شرکت یعنی «الیزابت هولمز»، به عنوان نسخه ای جدید از «استیو جابز» یا «بیل گیتس» در صنعت پزشکی مورد تحسین و تمجید قرار می گرفت: نابغه ای که از تحصیل در کالج انصراف داده و حالا توانسته بود انجام آزمایش خون را به راحتی و سادگی کار کردن با یک «آیفون» تبدیل کند!
این مسئله که شرکت «ترانوس» چگونه تا این اندازه بزرگ شد و پیش رفت (با بیش از هشتصد کارمند و با ارزش سهام ۹ میلیارد دلاری)، تا مدت ها در کلاس های درسی موبوط به اقتصاد و کسب و کار، باعث شگفتی خواهد بود. برخی از مدیران «ترانوس»، اعتمادی بیش از حد به «هولمز» داشتند و به جای نظارت بر کارهای او، فقط نقش یک مشوق را ایفا کردند. حتی برخی از افراد در خارج از شرکت نیز متوجه برخی از رویه های اشتباه شدند اما از آن ها صرف نظر کردند، شاید چون می خواستند به موفقیت «ترانوس» باور داشته باشند.
انگار هیچکس نتوانست به دروغی این چنین بزرگ، شک کند. دلیل دیگر برای رقم خوردن این اتفاق را شاید بتوان جایگاه تقریبا جادویی و خارق العاده ای در نظر گرفت که جامعه ی آمریکا برای «سیلیکون ولی» قائل است: مکانی که رویاها در آن به واقعیت تبدیل می شوند.