پس از اینکه سیونی توانست امری را نجات دهد، ارتباط عاطفی قوی ای بینشان شکل گرفت، روزگارشان نیز به همین مموال و به خوبی و خوشی سپری می شد و سیونی نیز در طی کارآموزی اش چیزهای بسیاری در رابطه با جادوی کاغذ از امری یاد می گیرد . اما هنوز هم سایه نحس لایرا بر زندگیشان قرار دارد و باید از شر انتقامی که گریبانشان را می گیرد فرار کنند. انتقامی از سوی جنایتکارترین سلاخ جهان، گرات کوبالت، اما انتقام بهانه اوست. هدف اصلی اش راز کشته شدن لابرا است، رازی که می تواند او را به هدف دیرینه اش برساند. در این بین هم امری و هم سیونی با خطرات زیادی روبرو می شوند و رازهای بسیاری در ارتباط با آنها برملا می شود.