«آتقی و چند قصه دیگر» مجموعه داستانی است نوشته احمد افقهی که ویراستاری آن بهعهده غلامحسین سالمی بوده و انتشارات امید رهاوی کتابرا منتشر کرده است.
در این کتاب ۲۷۰صفحهای ۱۴داستان کوتاه از این نویسنده ۶۲ساله منتشر شده است.
میانجی، آتقی، متوفی، شکستهبند دیزانی، در پوست شیر، راوی، قصههای ماورا، ترانزیت فرودگاهی دوبی، عالیه و دخترش سیما، مردی با نگاه شوم، مهاجرت، چهارشنبههای همیشگی، فشندکی و در جستوجوی قصهای تا فراموش نشود عنوان ۱۴داستان این مجموعهاند.
داستان آتقی چنین شروع میشود: «فرزام تلفن زد و گفت اگر ممکنه یک سری به آتقی بزن. حالش خوب نیست. من الان نمیتونم بیام تهران. فرزام در دوران کودکی و نوجوانی با آتقی هممحلهای بود. چهل پنجاه سال پیش و حالا همیشه حواسش به او بود. بهخصوص اینروزها که آتقی وضع خوبی نداشت. آتقی را قبلا دو بار دیده بودم، یکبار حوالی میدان انقلاب، گشت کوتاهی زدیم، وقت ناهار بود، گفتم بریم یکجایی چیزی بخوریم. گفت یکجایی هست همین نزدیکیها بریم اونجا و رفتیم قهوهخانهای حوالی خیابان جمهوری که همه او را میشناختند. گفت چهل ساله میام اینجا. و یکبار هم او را حوالی میدان فردوسی دیدم. که رفتیم گشتی طرفهای ارباب جمشید زدیم. این شده بود آشنایی من با آتقی. نزدیک شصتوپنج سالی داشت. ضعیف شده بود و چروکیده....»